Wednesday, September 12, 2018

جایگاه بین‌المللی مجاهدین (گفت‌وگو با دولت نوروزی)




دولت نوزوزی
دولت نوروزی نماینده شورای ملی مقاومت ایران در انگلستان
 
سؤال: مجاهدین کارزار عظیمی را در صحنه بین‌المللی پیش بردند دوست و دشمن بر بی‌سابقه بودن ابعاد و دستآوردهای بسیاری از اقدامات بین‌المللی مجاهدین صحه می‌گذارند. لطفاً کمی در مورد موضوعات این کارزار به‌خصوص در ۱۵ساله اخیر توضیح بدهید.
دولت نوروزی: تا جایی که من میتوانم به‌عنوان یکی از دست‌اندرکاران کازار گسترده سازمان و مقاومت در صحنه سیاسی ـ بین‌المللی و دیپلماتیک؛ شهادت بدهم و از آنچه که خودم در جریان یا دست‌اندرکارش بودم، گزارشی بدهم، باید بگویم که اوضاع احوال و شرایط [به‌ویژه بعد از بمباران قرارگاهها و مراکز مجاهدین در عراق، به‌دنبال توطئه و زد و بندهای رژیم در صحنه‌های بین‌المللی برای حذف و نابودی آلترناتیو و اصلی‌ترین هماورد این رژیم]، چه در داخل و چه در صحنه بین‌المللی بسیار پیچیده بود. رژیم عملاً در سطح بین‌المللی با کشورهای غربی و به‌طور خاص در آن زمان با نیروهای ائتلاف وارد مذاکرات و زد و بندهایی شده بود. بعد از این زد و بند ما مواجه شدیم با کودتای نافرجام ۱۷ژوئن که در جریان بسیاری از افشاگریها وجزییات آن هستید. این صحنه‌یی بود که در آن به یکباره آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت، با توطئه‌یی نافرجام برای متلاشی کردن مقاومت ایران و ضربه زدن به سر آن (یعنی مشخصاً خود خواهر مریم) مواجه شد.
بنابراین صحنه بسیار سختی بود که مقاومت ازهر بابت در این پهنه، با همان شعار استراتژیک برادرمسعود (کس نخارد پشت من) با هر چه که در توان داشت، وارد صحنه شد. حتماً به یاد می‌آورید همه حامیان و هواداران مقاومت در هر جا که بودند، چه در داخل و چه خارج گردهم آمدند و از مقاومت حمایت کردند؛ چرا که ما عزم جزم کرده بودیم که بایستیم و از میدان به درنرویمشاید صدها آکسیون اعتراضی، اعتصاب غذا، کنفرانس مطبوعاتی، جلسه، موضعگیری، انجام گرفت، نامه‌نگاری گسترده و امضاگیری از بیانیه‌های متعدد در پارلمانها و شهرداریها، در کشورهای مختلف اروپا صورت گرفت تا بتوانیم با این توطئه بسیارکثیف، ناعادلانه و نامشروع مقابله کنیم.
همگان در جریان هستند که چطور توانستیم این توطئه کثیف را شکست بدهیم. نه تنها اجازه ندادیم این مقاومت متلاشی بشود برعکس در بالاترین سطوح دولتها و حتی در سطح سازمان ملل و در شورای امنیت، آوازه و نام این مقاومت و راه و رسمش و مشروع بودن خواست‌هایش و پایداری و مقاومتش به همگان تحمیل و تثبیت شد.


سؤال: اگر ممکن است یکی دو مورد مشخص از اقداماتی که انجام شده را برایمان بگویید.
دولت نوروزی: من فکرمیکنم که پروسه‌یی که در آن دوران طی شد به‌طور واقع بسیار کار سنگین و شبانه‌روزی از طرف تمام سیستم‌های مجاهدین بود و شاید هم یکی از علل این پیروزی‌ها و دستاوردهایی که مقاومت توانست به‌دست بیاورد [به‌رغم این‌که هیچ دولتی پشت ما نبود و متأسفانه دولتهای غربی تا بن استخوان هم‌جبهه ومتحد کثیف‌ترین نوع ارتجاع حاکم بر مردم ایران شده بودند]، همین باشد.
همان‌طوریکه شما اشاره کردید در یکی از این زمینه‌ها، به‌طور مشخص شکست و ضربه استراتژیکی که به دشمن در زمینه تسلیحات اتمی، سلاحهای موشکی و کشتارجمعی‌اش زدیم، مدیون تلاشهای شبکه حامیان مقاومت در داخل کشور بود. ما از این طریق توانستیم اطلاعات ذیقیمتی در مورد فعالیت‌های مخفی رژیم به دست بیاوریم. شاید بیش از ۱۰۰رشته کنفرانس مطبوعاتی در سراسر کشورهای اروپایی و در آمریکا برگزار کردیم. در این کنفرانس‌ها نمایندگان شورای ملی مقاومت و مجاهدین به تفصیل برنامه‌های مخفی رژیم برای دستیابی به تسلیحات اتمی، پروژهٔ غنی‌سازی اورانیوم، پروژهٔ تولید آب سنگین، پروژهٔ بلند کردن طول و برد موشک و تسلیحات کشتار جمعی، موشک‌های بالستیک و به‌اصطلاح تلاشهایش برای دستیابی به راکتورهای اتمی را افشا کردند و این مقاومت به‌رغم سیاست مماشات که با دادن انواع و اقسام بسته‌های تشویقی و امتیازهای کشورهای غربی و اروپایی به رژیم همراه بود، توانست گام به گام این پروژه اتمی را افشا کند و جامعه بین‌المللی، آژانس انرژی اتمی و همچنین شورای امنیت را مجبور کرد که به تصویب قطعنامه‌های متعدد در رابطه با برنامه‌های مخفی اتمی رژیم تن دهد.
به‌ویژه یادآوری می‌کنم افشاگریهایی که در مورد مرکز غنی‌سازی اورانیوم رژیم صورت گرفت. مرکز اصلی غنی‌سازی اورانیوم رژیم آن موقع در نطنز بود که بعدها گسترش داد به سایتهای مخفی دیگر از لویزان شیان ۱ و لویزان شیان ۲ تا سایت فردو و سایت‌های دیگر و همچنین مرکز تولید آب سنگین و راکتور اتمیش در اراک که از جزئیات این برنامه‌ها افشاگری به‌عمل آمد و منجر به صدور و تصویب قطعنامه‌های متعدد شد در سطح شورای امنیت علیه رژیم شد.
اولین قطعنامه در سال ۲۰۰۶ بود. باید بگویم که در مجموع هفت قطعنامه توسط سازمان ملل و شورای امنیت علیه رژیم در رابطه با برنامه‌های اتمیش تصویب شد. ۶قطعنامه اول آن به‌طور صریح خواهان توقف و قطع هر گونه غنی‌سازی اورانیوم و توقف هر گونه تولید آب سنگین و امضای پروتکل الحاقی بود که به بازرسان آژانس اتمی اجازه میداد، در هر شرایط و در هر مقطع که به هر سایت مظنون شدند، توان بازرسی و چک آن را داشته باشند. و آزمایش‌های متعددی را برای راستی‌آزمایی به پیش ببرند.
خوب این شش قطعنامه اول، انواع محدویتها را علیه رژیم اعمال کرد و دستش را در پیشبرد این پروژهٔ ضدملی بست. تا آخرین توافق اتمی که در سال ۲۰۱۵ در دوران دولت اوباما بود که رژیم مجبور شد به‌دلیل همین مجموعه تحریمها و فشارهای بین‌المللی عقب‌نشینی‌هایی بکند و پای این توافق بیاید. البته تلاش اصلی‌اش برای این بود که بتواند با این تحریمها مقابله کند و با پذیرش توافق اتمی ۲۰۱۵آمد که همان برجام است، این تحریمها از رویش برداشته بشود.
خوب الآن نتایج همه اینها بر ملت ایران کاملاًً روشن است که چیزی جز دود و دم تبلیغاتی و فریب رژیم نبود. هدف رژیم این بود که با این زدوبندها عملاً خودش را در ببرد و برای رژیم ضدبشری‌اش طول عمر بخرد. افشاگریهای مقاومت در زمینه اتمی، یک ضربه استراتژیک به تمامیت پیکره رژیم و موجودیت و ادامهٔ بقای آن بود. جام‌زهری بود که تاثیرات آن را در عقب‌نشینی‌ها، فروپاشی و در شدت بخشیدن به تضادهای این رژیم چه در راس حاکمیت و چه در لایه‌های پایین‌تر و چه در سطوح سپاه پاسداران و بقیه عوامل و سران این رژیم و باند‌های مختلف مافیایی‌اش میتوانیم ببنیم.
این یکی از دستآوردهای بسیار بزرگ مقاومت بود و پروژهٔ آن کماکان ادامه دارد.

اینجا اشاره بکنم به یکی از پروژه‌های ارتجاعی و استعماری یعنی لیست‌گذاری سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران توسط کشورهای اروپایی و غربی و آمریکا که رژیم به‌طور مستمر با سوء‌استفاده از آن، انواع شیطان‌سازی‌ها را علیه مقاومت در زمینه‌های مختلف پیش می‌برد. در آن شرایط ما باید از یک طرف جنگ با رژیم و از طرف دیگر یک کارزار حقوقی را علیه این توطئه با تمامی امکانات و توش و توانمان در صحنه سیاسی و مطبوعاتی به پیش می‌بردیم و در واقع اگر نبود رهبری ذیصلاح و بسیار توانمند خواهر مریم رجوی، پیشبرد چنین کارزار سنگینی برای جنبش مجاهدین امکان‌پذیر نبود.
در این کارزار، از هواداران مقاومت گرفته تا حامیان ما در صحنه سیاسی از پارلمانترها، شهردارها، شخصیت‌ها، وکلا، حقوقدانها، به یاری این مقاومت آمدند.
حامیان ما می‌دانستند که این یک جنبش ملی، مردمی، مستقل،‌ مشروع و مظلوم است. به‌رغم فشارهایی که از طرف مماشات‌گران، از طرف وزارت خارجه‌هایشان، ازطرف رهبران احزاب، از طرف دولتهایشان روی آنها بود به یاری ما آمدند و در مقابل این فشارها ایستادند. یک دستاورد بزرگ این بود که ۳۵پارلمانتر انگلیسی در سال ۲۰۰۶ وارد یک شکایت حقوقی علیه وزیر کشور خودشان برای خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی شدند، به‌دنبال آنها اکثریت پارلمان انگلستان و بیش از ۲۰۰عضو مجلس لردها و مجلس اعیان، برای خروج مجاهدین از لیست تروریستی انگلستان به حمایت از آنها برخاستند. این کارزار حقوقی و سیاسی در نهایت در می‌ ۲۰۰۸ [بعد از سه حکم قویاً پیروزمندانه] منجر به خروج سازمان مجاهدین از لیست سازمانهای ممنوعه انگلستان شد.
روندی که طی شد این بود که هر دو مجلس انگلستان در ژوئن ۲۰۰۸ به اتفاق آرا، خروج مجاهدین از لیست را تصویب کرده و از دولت وقت و ملکه انگلستان خواهان خروج مجاهدین از لیست شدند. از آنجا که انگلستان اصلی‌ترین کشوری بود که خواهان لیست‌گذاری مجاهدین در لیست اتحادیه اروپا شده بود؛ لذا بسیاری از وکلا و پارلمانترها چه در انگلستان و چه در سطح پارلمان اروپا و سایر کشورهای اروپایی و چهره‌های بسیار برجسته دیگر در این زمینه وارد صحنه شدند.
به برخی از آنها اشاره می‌کنم. لرد رابین کوربت [که آن موقع رئیس کمیته بین‌المللی برای ایران آزاد بود] و لرد آرچه در مجلس عیان، پیشقراولانی بودند که در صحنه سیاسی این نبرد را به‌دست گرفتند. لرد راسل جانسون، لرد وادینگتون، وزیر کشور دولت حزب محافظه‌کار در زمان نخست‌وزیری تاچر و همچنین لرد اسلین، از برجسته‌ترین قضات انگلستان و در عین حال قاضی دادگاه عدالت اروپا، به یاری آنها وارد صحنه شدند. آقای ویدال کوادراس، آقای استیونسون و بسیاری از چهره‌های دیگر به یاری مقاومت برخاستند و در یک تلاش و کار مستمر چه در دفاتر مقاومت و هواداران در کشورهای مختلف و چه توسط حامیان بین‌الملی وپارلمانترها، این کارزارهای بین‌المللی به پیش رفت و به خروج نام مجاهدین از لیست اتحادیه اروپا در ژانویه ۲۰۰۹ انجامید.
در ادامه‌ این کارزار بین‌المللی باز مواجه بودیم با دستاوردهای بسیار ارزشمندی به فرماندهی خواهر مریم رجوی به پیش رفت و طی آن بسیاری از مقامات، شخصیتها و سیاستمداران برجستهٔ آمریکایی به یاری مقاومت برخاستند. من به یاد می‌آورم تقریباً ۱۸حکم پیروزمند در دادگاههای متعدد در اروپا و آمریکا برای خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی به دست آوردیم. یکی از برگهای زرین در میان دستاوردهای مقاومت، حمایت بیش از ۲۱تن از سیاستمداران برجسته آمریکا بود. آنها به‌عنوان دوستان دادگاه، شکایت‌نامه‌یی را تقدیم رئیس دادگاه کرده و خواهان خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی وزارت‌خارجه آمریکا شده بودند.
این کارزار نیز در سپتامبر ۲۰۱۲ به خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی وزارت‌خارجه آمریکا بالغ شد.
بنابراین باید بگویم رژیم آخوندی به سیاست مماشات این‌گونه امتیاز می‌داد و سیاست مماشات نیز برای گرفتن امتیازات بیشتر، این‌گونه به او بای می‌داد. در نقطه مقابل، مقاومت ایران باید با کار شبانه‌روزی و فداکاری با چنین توطئه‌های رذیلانه مقابله می‌کرد، آنها را پس می‌زد و شکست می‌داد و به پیروزیهایی که گفتم دست پیدا می‌کرد.

سؤال: سؤال آخر را از یک جنبه دیگری که به شناخت مجاهدین کمک میکند بپرسم، دستاوردهایی که شما گفتید، البته دستاوردهای بزرگی است؛ چه دستاورد خروج از لیست برای اولین بار در تاریخ آمریکا و چه ضربات استراتژیکی که مجاهدین در زمینه هسته‌یی و تروریسم به رژیم زدند. من اگر سؤالم را راحت بپرسم میگویم خوب، این کارها را یک عده آدم زیرک، هوشیار و کاربلد خوب آموزش دیده و مسلط پیش برده‌اند؛ البته دستاوردهای بزرگی هستند و ارزش هم دارند ولی چرا آنها را میکنیم مایه مباهات ایدئولوژیک؟ چرا ما این را به‌عنوان یک دستاورد اخص مجاهدین نام میبریم؟ چه ارتباطی بین این دستاوردها و ایدئولوژی و آیین و مرام مجاهدین وجود دارد؟

دولت نوروزی: تا آنجا که به تجربه خودم برمی‌گردد و نیز شواهد مسیری که در آن قرار گرفته‌ایم باید بگویم نهالی که به‌عنوان شجره طیبه از روز اول در درون این مقاومت کاشته شد، علیه هر گونه تعادل‌قوای بیرون قد علم کرد. این‌که فکر کنیم با ذکاوت، هوشیاری، یا کاربلد بودن، می‌شود معادلات بین‌المللی را تغییر داد و چنین کارزارهایی را پیش برد و چنین دستاوردهایی را به دست آورد، کافی نیست و درست نیست. البته اینها موثر است و قطعا در سرعت و پیشبرد کار حتماً که به‌طور جدی کمک میکند اما آنچه که مبنا است، به‌طور واقعی آرمان و ایدئولوژی مجاهدین است که در مقابل هر تعادل قوایی قد علم می‌کند؛ چرا که به صداقت، فدا و قیمت دادن باور دارد و دستیابی به آزادی و برابری را حق مسلم مردم ایران می‌داند.
 آرمانشان 
ما از روز اول با این نیت وارد شده بودیم که از همه چیز خودمان بگذریم؛ از هر آنچه که شما فکرکنید از مادیات گرفته تا هر چیزی که هر فرد ممکن است در زندگی خودش آن را دوست داشته باشد ولی باید از همه این علایق به‌خاطر علاقه بالاتر، عشق بسیار بالاتر که عشق به رهایی و آزادی مردم ایران است می‌گذشت. مردم ایران شایسته آن هستند که از آزادی برخوردار باشند. این به آدم توان و قدرت می‌دهد که در مقابل خیلی از سختی‌ها با اتکا به جمع بایستد. جمع همان انبوه مبارزان و مجاهدانی هستند که تصمیم گرفته و انتخاب کرده بودند، آگاهانه و مختارانه برای تحقق این هدف عالی و ارزشمند ازهر چه که دارند بگذرند و بیایند و این سازمان و این مقاومت را تشکیل بدهند و برای احقاق حقوق و آزادی مردم ایران در چنین مقاومت سازمان یافته‌یی، تلاش‌ها و فداکاریهایشان را به ثمر برسانند.
شما شک نکنید که در طول تاریخ، انسانهای متعهد و فداکار کم نبوده و نیستند ولی چرا بسیاری از تلاش‌ها و فداکاریها به ثمر ننشست و یا نتوانست منجر به ضربات جدی بر پیکره ارتجاع و دشمنان آزادی شود؟ مثلاً یکی از جدی‌ترین ضعفها و مشکلات پایه‌یی ـ که منجر به شکست دولت ملی دکتر مصدق شد ـ نبود یک سازمان انقلابی و یک جنبش سازمان‌یافته بود که بتواند پشتیبان چنین نهضتی باشد. از همین جا بود که ضرورت تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، در آن دوران تاریک، پرابهام و تردید به اذهان بنیانگذران کبیرسازمان و به‌ویژه محمد حنیف‌نژاد خطور کرد و می‌بینیم که چگونه بعد در برادر مسعود رجوی احیا و به مدارهای بسیار بالا بلندتری بارور شد.
هزاران بار درود به رهبری برادر مسعود و بعد هم خواهر مریم که مجاهدین را که ایدئولوژیک، چه تشکیلاتی و چه در صحنه سیاسی و بین‌المللی سرفراز و آبرومند از تمامی ابتلائات و توطئه‌ها بیرون کشیدند. اگر چه هنوز دشمن ضدبشری سرنگون نشده اما به نظر من به‌لحاظ ایدئولوژیک، ضربات استراتژیک و بسیاری را نه تنها در داخل ایران، بلکه در سطح منطقه و جهان از مقاومت ایران دریافت کرده است. این تلاءلو و حقانیت مقاومت در تمامی کارزارهای سیاسی و بین‌المللی بر همگان روشن است.
اگر نبود این ایدئولوژی، اگر نبود این ایمان و باور، اگر نبود این صداقت و فداکاری، اگر نبود این کارجمعی، این تشکیلات و این مقاومت سازمان‌یافته، قطعاً چنین دستاوردهایی امکانپذیر و عملی نبود.
باورکنید آن چیزی که به ما و هواداران مقاومت انگیزه می‌داد که خیلی وقتها تا ساعت ۴ الی ۵صبح برای برگزاری اکسیون‌ها، جلسات، اعتصاب غذا، تحصنهای مختلف، کمپینهای جمع‌آوری امضاهای حمایت از پایداری اشرفیها در اشرف تلاش کنیم، همین انگیزه بود. من نمونه‌های زیادی سراغ دارم از نمایندگان پارلمان در کشورهای مختلف که یکی از انگیزه‌های آنها برای حمایت‌هایشان از مقاومت ایران به‌خصوص در دوران خروج از لیست، پایداری اشرفیان قهرمان در اشرف بود.
آنها هیچوقت فراموش نمی‌کردند لحظاتی را که بچه‌ها با دست‌های خالی و زنجیر کرده، در مقابل مزدوران ضدبشر و تروریست‌های اجیر شده آخوندی با حملات مرگبار آنها مقابله و از اشرف و کیان مجاهدین دفاع می‌کردند. این برای همه آنها بسیار انگیزاننده بود.
آرمانشان 
کما این‌که در قتل‌عام ۳۰هزار گل سرخ مقاومت که آنها از نام مجاهد و حمایت از آرمان و آوازه آن کوتاه نیامدند هر انسان آزاده‌ای را تکان می‌داد.
این ایستادگی و مقاومت بر سر آرمان مجاهدین باعث می‌شد که آنها در موقعیتی قرار گیرند که بالاخره در مقابل تعادل‌قوای بین‌الملل به‌رغم هر فشاری بایستند و می‌توانستند با اتکا به همه این فداکاریها و جانفشانیها هر چه بیشتر به درستی مسیری که انتخاب کردند ایمان بیاورند.
آری، در مقابل تعادل‌قوای عمیقاً نابرابر این اراده‌ها بود که در حقیقت با همدیگر و در همدیگر ضرب می‌شد و مقاومت را به نقطه‌ای می‌رساند که می‌توانست این تعادل‌قوای نابرابر را بشکند و از حق و حقوق مردم ایران و مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران دفاع
کند و
بتواند خیلی از معادلات را بچرخاند و این تعادل‌قوا را عوض
کند. 

 : منبع 

Wednesday, August 15, 2018

Iranian Regime Fearful of MEK Influence

IRANIAN REGIME FEARFUL OF MEK INFLUENCE



By INU Staff
INU - The Iranian regime has often denied that the People’s Mojahedin Organization of Iran (PMOI / MEK) has a large following in Iran. Officials have said on numerous occasions that the opposition’s influence in Iran is minimal and that it is no real threat to the Iranian regime.
The reality is that it is a threat to the regime and it is clear that the regime has seen it as one for a long time because it has run sophisticated and elaborate smear campaigns against the MEK.
At the end of last year, protests broke out across the country and the people of Iran were calling for regime change. The protests were organised and the demands of the people were precise, specific and focused and the MEK played a big role in the organisation and mobilisation of the protests.
During the “Free Iran” gathering in Paris at the end of June, the widespread support inside and outside Iran for the Resistance was evident. A video from inside Iran showing the protesters holding placards in support of the Resistance and speaking about the huge role of the MEK shows that it is highly regarded and valued by a large portion of the population. Furthermore, it was shown that there is a huge following in every single one of Iran’s provinces – its support is not just centred around large cities.
Iranian regime officials can no longer deny that the Resistance is hugely significant and in recent days and weeks we are hearing about the reality of the situation.
At the end of July, the regime’s labour minister Ali Rabiei said that the opposition is an enemy of the regime and referred to its role during recent labour strikes. He said: “Today our enemies, particularly the MEK, are targeting the labor issues in the country, something that was very apparent in the issue of the truckers (…) Various networks were activated to transform this demand as a protest by the MEK in the shortest possible time.”
At the beginning of August, a member of Majlis (parliament), Ahmad Salek, who is part of the pro-Khamenei faction, said: “The slogans that were chanted in the demonstration were directed by the MEK through foreign news channels.”
An op-ed in a media outlet that is linked to the Islamic Revolutionary Guard Corps (IRGC) recently warned about the increasing influence of the MEK. It said that the protests (which it describes as “illegal”) have evolved. In December and January, the protests were less focused than the most recent ones.

The publication also showed that the regime is fearful of what is to come next. “Recently, [Massoud] Rajavi gave a call to the so-called ‘resistance units’ and has promised that the turmoil will continue and escalate every day. He claims that the protests are becoming increasingly organized and the government doesn’t have the capacity to stop them. It’s worth reminding that the U.S. government expressed support for the protests in December and Maryam Rajavi stipulated that her organization was involved in the protests. The MEK is more ready than ever and has become directly involved in the chaos.”


The MEK is an organisation that has been, and continues to be, a great support to the people of Iran. It is not responsible for starting the protests in Iran – the Iranian regime is responsible for that. Without the Iranian regime’s corruption, neglect, mismanagement and interference abroad, the people in Iran would have no reasons to take to the streets.
suorce:https://irannewsupdate.com/news/iranian-opposition/5185 

Sunday, July 15, 2018

ANALYSIS: Why Iran returned empty-handed from Vienna

By Heshmat Alavi

Tuesday, 10 July 2018

Special to Al Arabiya English




The Joint Commission tasked to review the Iran nuclear deal ended Friday with no tangible results, Europe providing a low-temperature package to Tehran, and the regime’s mission returning him disappointed.
The joint statement issued afterwards presents nearly nothing new on the nuclear deal, formally known as the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA), and Iranian Foreign Minister Mohammad Javad Zarif became a no-show for the concluding press conference.
These are signs of the rules of play changing, leaving the Iranian regime facing a very stiff uphill battle of stalling to kick back the inevitable

The meeting

Prior to leaving for Vienna, French Foreign Minister Jean Yves Le Drian specifically warned Tehran should stop issuing threats to violate its JCPOA commitments. Iran must end these remarks aimed at preventing us from finding a solution, he added, going on to say he doubts any economic package can be provided to Tehran prior to November.
The Vienna session was chaired by European Union foreign policy chief Frederica Mogherini and the foreign ministers of the United Kingdom, China, France, Germany and Russia took part in talks with Zarif.
Considering the fact that details regarding the issues discussed inside the session are obviously unavailable, signs from the meeting participants outside of their talks are quite telling.
All Mogherini could deliver at the finale press conference were pledges of further talks to cover economic issues and that all parties should seek methods to save the deal. Further sessions between the foreign ministers will be held if deemed necessary, she added, showing signs of futility.
Adding to Zarif not attending this press conference, the fact that Mogherini only read a written statement and refused to answer any questions from reporters are also quite notable.
Compiling Iran’s miseries even further is how the Vienna talks were overshadowed by the arrest of an Iranian-Belgian couple reportedly dispatched by Tehran to bomb the June 30th Iranian opposition convention near Paris.

Iran’s complaints

As the Joint Commission came to an end, Zarif was seen resorting to a known tactic of the Iranian regime.
“Up to now no one has been able to resolve the U.S. exiting the JCPOA and this issue remains unsettled. Therefore, we have the right to take action,” he said.
This may seem a significant threat to the naked eye and those not familiar with Tehran’s playbook. To provide further understanding, quite considerable are his follow-up remarks making a U-turn from Tehran’s previous position of Europe’s suggestions not fitting Iran’s demands.
“The European package appears practical. We have postponed our measures in respect to requests placed by other JCPOA members, in order to become certain that our interests are preserved. We have always remained loyal to our commitments and we are so now,” he added.
Back in Iran, however, the Tasnim news agency, known to be affiliated to Iran’s Revolutionary Guards (IRGC) Quds Force, published Zarif’s remarks, delivering an interesting twist to this scenario.
“Zarif had specifically said prior to the Joint Commission meeting that we expect European countries to provide verifiable and applicable commitments, instead of confusing and deceiving pledges,” the piece read in part.


Wake-up call

It is understanding that all parties enter talks seeking their own interests. The final statements, however, and how senior officials express their thoughts are the source of supplemental discussions and analysis.
During the negotiations Iranian President Hassan Rouhani described the European package as “disappointing.” This is a very telling insignia of how Tehran is further understanding the times have changed completely.
Unlike eights years of Obama’s full-fledged appeasement, allowing all parties take advantage and leaving the Iranian people to suffer, the firm blueprint now adopted by Washington is making Europe think twice and leaving the Iranian regime standing in the rain.
Rouhani’s own words explain it all. “Unfortunately, the proposed package lacked any operational solution and specific method to continue our collaboration. This was merely a series of general commitments in the ranks of previous European Union statements… Following the US’ JCPOA exit, we have been experiencing economic, banking and oil dilemmas, alongside various companies becoming doubtful regarding their investments in Iran and continuing their activities with our country,” he said.

US sanctions

German Chancellor Angela Merkel is also known to have said her government will not be able to fully compensate for the impact of US sanctions.
And when German Foreign Minister Heiko Maas says “we are facing difficult circumstances,” how can we assume any country would risk their economic connections with the United States for the sake of Iran during such circumstances?
The Europeans are understanding how serious Washington is in its intention of escalating this economic war against the Iranian regime, especially with the objective of zeroing Tehran’s oil exports.
Furthermore, with US Secretary of State Mike Pompeo emphasizing sanctions on North Korea will continue until Pyongyang’s denuclearization is completely verified, rest assured Iran and all its counterparts are getting the message.
The road ahead will only become steeper for Tehran and domestically, the Iranian people will most definitely increase their demands and nationwide protests for democratic regime change.

Friday, July 13, 2018

تروریسم رژیم آخوندی به‌دنبال گریختن از چنگال عدالت!


تروریسم رژیم آخوندی در چنگال عدالت

تروریسم رژیم آخوندی در دست عدالت
دادستانی فدرال بلژیک و ادارهٔ فدرال اطلاعات و امنیت این کشور روز شنبه ۱۱تیر ۹۷طی یک اطلاعیهٔ مشترک اعلام کردند یک هستهٔ‌ ۲نفره را دستگیر کرده‌اند که قصد داشته است در گردهمایی بزرگ ایرانیان بمبی را منفجر سازد. طبق این اطلاعیه از این تیم ۲نفره تروریستی ۵۰۰گرم ماده TATP و یک مکانیزم چاشنی انفجاری کشف شد و همزمان در آلمان نیز یک دیپلومات رژیم آخوندی به نام اسدالله اسدی گردید. این دیپلومات-تروریست، دستور نهایی حمله به گردهمایی ۹تیر مقاومت ایران را به تروریستها ابلاغ کرده و ماده انفجاری به آنها تحویل داده بود.
به‌دنبال کشف این توطئه تروریستی، مقاومت ایران خواهان بستن سفارتخانه‌ها و نمایندگی‌های رژیم آخوندی، لانه‌های ترور و جاسوسی، و اخراج دیپلوماتها و مأموران اطلاعات و نیروی تروریستی قدس از کشورهای اروپایی شد و بر ضرورت افشا و انتشار تمام جزئیات این پرونده تأکید کرد و اعلام نمود، افکار عمومی‌ بایستی به‌طور کامل در جریان توطئه‌های تروریستی رژیم آخوندها قرار بگیرند زیرا این افشاگری لازمه تأمین امنیت مخالفان و پناهندگان ایرانی است.
در همین رابطه عصر روز سه‌شنبه ۱۹تیرماه ۹۷ اشرف نشانان تجمعی اعتراضی را در میدان انولید در پاریس ترتیب دادند و خواهان محاکمه دیپلومات-تروریست رژیم ایران شدند زیرا گزارشاتی وجود داشت که دیکتاتوری آخوندی در پاریس، آلمان و بلژیک برای جلوگیری از محاکمه دیپلومات-تروریست دستگیرشده خود فشار می‌آورد و این نگرانی وجود دارد که به ایران بازگشت داده شود.
فعالیت‌ اشرف‌نشانان در این زمینه هم‌چنان ادامه دارد.

سیاست حذف و ترور مخالفان در دستورکار شورای امنیت رژیم 

مقاومت ایران بارها گفته است که تروریسم در کنار سرکوب، الزام حفظ بقای دیکتاتوری ولایت فقیه است. رژیم قرون‌وسطایی آخوندی که از همان ابتدا حکومت خود را بر ۲پایه سرکوب در داخل کشور و صدور ارتجاع و تروریسم به خارج از مرزهای خود بنا گذاشت. از سال ۱۳۶۸ پس از مرگ خمینی و ریاست‌جمهوری رفسنجانی، ترور مخالفان در داخل و خارج ایران در دستورکار رژیم قرار گرفت. این ترورها با تصویب شورای عالی امنیت نظام که دبیرش حسن روحانی بود به جریان می‌افتاد.
مشخصا رژیم آخوندی برای اجرای ترورهای خارج کشوری از پوش سفارتخانه‌هایش استفاده کرده و تروریستهای مجری طرحهای ترور را تحت عنوان دیپلومات وارد صحنه می‌کرده است.
ارگانهای اطلاعاتی کشورهای اروپایی در گزارشهای سالیانه خود تأکید کرده‌اند که مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران هدفهای اصلی وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس هستند.
بیشتر بخوانید:

در این مقاله می‌خواهیم روشن کنیم که چگونه حکومت آخوندی توانسته از یک‌طرف با بهره‌گیری از اهرم تهدید، ترور و گروگان‌گیری اتباع خارجی و از طرف دیگر با سوار شدن روی سیاست مماشات کشورهای غربی، تروریستها و قاتلان اعزامی خود به کشورهای اروپایی را از کیفر به در ببرد. آزادی قاتلان تروریست در اغلب موارد به‌علت معامله و زد و بند بوده است.

معامله آخوندها با دولت وقت فرانسه و به در بردن انیس نقاش 

انیس نقاش یک تروریست لبنانی است که سپاه پاسداران او را در کنار عماد مغنیه، حسن نصراله و عباس موسوی(رهبر قبلی حزب‌الله) برای اهداف تروریستی خود پروراند. لازم به یادآوری است که همه این مهره‌ها در جنگ ضدمیهنی ایران و عراق در صفوف پاسداران رژیم خدمت می‌کرده‌اند.
سپاه پاسداران در سال ۱۳۵۹، انیس نقاش را برای ترور شاپور بختیار به پاریس اعزام کرد. در این عملیات، شاپور بختیار جان به در برد اما یک پلیس و یک شهروند فرانسوی کشته شدند.

صحنه‌یی از دستگیری انیس نقاش و تروریستهای همراهش در ۲۷تیر ۱۳۵۹– پاریس
صحنهیی از دستگیری انیس نقاش و تروریستهای همراهش در ۲۷تیر ۱۳۵۹ – پاریس

انیس نقاش دستگیر و به زندان ابد محکوم شد.
برای دیدن فیلمی از تلویزیون فرانسه در مورد این حمله تروریستی و دستگیری انیس نقاش در فرانسه در تاریخ ۲۷تیر ۱۳۵۹ اینجا کلیک کنید.
اما پس از ۶سال، در معامله با رژیم آخوندی در برابر گروگانهای فرانسوی در لبنان، انیس نقاش از زندان آزاد شد و به رژیم آخوندی تحویل گردید.
بعدها رژیم در یک برنامهٔ تلویزیونی خود از انیس نقاش به‌عنوان «یک تحلیل‌گر لبنانی» و «رئیس شبکه مطالعات استراتژیک امان» نام برد و به این وسیله مهره تروریسم خود را شخصیت سیاسی جا زد.

انیس نقاش، تروریست لبنانی و مهره سپاه پاسداران
انیس نقاش، تروریست لبنانی و مهره سپاه پاسداران

پاسدار رفیق‌دوست در کتاب خاطراتش می‌نویسد:
«رفتم خدمت آیت‌الله محمدی گیلانی و گفتم گروهی داریم که می‌خواهیم آنها را بفرستیم تا بختیار را اعدام کنند. شما اجازه می‌دهید؟ گفت: بله من حکمش را می‌دهم؛ و نوشت: بختیار مهدورالدم است».
رفیق‌دوست می‌گوید: «بلافاصله یک تیم ۵نفری با مسئولیت انیس نقاش ـ معروف به ابومازن ـ و نژاد تبریزی عازم می‌شوند تا در پوشش یک گروه خبرنگاری، سوژه را از پای درآورند اما از آنجا که هم‌زمان تیم دیگری هم به سرپرستی ابوالوفا وارد عمل شدند و پلیس فعال شد طرح شکست خورد و دوستان دستگیر شدند...
ما و ابوشریف از هم خبر نداشتیم. ابومازن و تیمش همه کارها را آماده کرده بودند. اعدام انقلابی بختیار در پوشش خبرنگار یکی از مجلات معروف عربی بود. خبرنگار به سختی وقت ملاقات می‌گیرد تا مقدمات مصاحبه با بختیار را فراهم کند. او در همین جلسه اول راه ورود و خروج و وضعیت خانه را شناسایی می‌کند. در این فاصله، فرانسوی‌ها متوجه ورود گروهی از ایران می‌شوند. ابوالوفالو می‌رود، اما آنها فرار می‌کنند. فرانسوی‌ها محافظ‌ها را بیشتر می‌کنند. به بختیار هم می‌گویند زنجیر پشت در را بیاندازد. وقتی ابومازن و نژاد تبریزی(مسئول اعدام) با مسلسل می‌روند، پلیس با آنها درگیر می‌شود. در این درگیری همه اعضای تیم دستگیر و ۳نفر هم کشته می‌شوند. خانمی هم از اهالی آن ساختمان قطع‌نخاع می‌شود. طرح ما هم شکست می‌خورد».
نتیجه این‌که هر ۵نفر دستگیر شدند و همگی در دادگاه اعتراف کردند که از طرف رفیق‌دوست مأموریت داشتند بختیار را ترور کنند... سرانجام بعد از کلی بحث، ۳نفر به حبس ابد و ۲نفر به کمتر از ابد محکوم شدند اما قبل از ۱۰سال همگی آزاد گشتند.
پاسدار رفیق‌دوست می‌نویسد بعد از یک رشته عملیات و تهاجم به سفارتخانه فرانسه و ربودن هوا‍پیمای فرانسوی که توسط دوستان انیس نقاش انجام شد دولت فرانسه برای نجات از بحران گروگانها و عملیات‌ها، با طراح اصلی یعنی محسن رفیق‌دوست وارد مذاکره شدند و شرط آزادی گروگانها را آزادی انیس نقاش و ایجاد محدودیت برای مقاومت ایران اعلام کرد.

ترور قاسملو و معامله رژیم با دولت اتریش برای آزادی قاتلان 

رژیم آخوندی ۴۰روز بعد از مرگ خمینی در روز ۲۳تیر ۱۳۶۸ برابر با ١٣ژوئیه سال ۱۹٨۹ عبدالرحمان قاسملو، دبیر اول حزب دموکرات کردستان را در وین بر سر میز مذاکره با رژیم به‌قتل رساند. محمد جعفری صحرارودی، از فرماندهان سپاه پاسداران، فرماندهی جوخه ترور را به عهده داشت.
با وجود اسناد و مدارک آشکار و انکارناپذیر پلیس و دستگاه قضایی اتریش، حکم جلب برای صحرارودی و همدستانش صادر نشد.
با دستگیری ۲ایرانی در محل حادثه و با وجود این‌که شرکت آنها در این ترور کاملا روشن و آشکار بود، بر اثر فشار حکومت آخوندی بر دولت اتریش، تروریستها توانستند بدون هیچ مانعی به ایران برگردند. بعد از بازگشت آنها به ایران دستگاه قضایی اتریش حکم جلب آنها را صادر کرد، اما در عمل هیچ کوشش جدی برای دستگیری آنها تاکنون صورت نگرفت.
روابط پرسود فیمابین ایران و اتریش مانع از استرداد آنها به اتریش شد و پرونده معلق گردید.
چند ماه بعد محمد صحرارودی با حکم علی خامنه‌ای با درجه سرتیپی و نام جدید «محمد جعفری» به ریاست اداره اطلاعات سپاه برگزیده شد. او بعد رئیس دفتر علی لاریجانی شد و سپس معاونت امنیت داخلی شورای عالی امنیت ملی را برعهده گرفت. این مهره تروریستی در زمان علی لاریجانی عضو تیم مذاکره‌کنندگان هسته‌یی ایران بود.

پاسدار محمد صحرارودی، در مراسم تحلیف <a target='_blank' Class='importLink' href='https://news.mojahedin.org/i/news/125318'>آخوند روحانی</a>
پاسدار محمد صحرارودی، در مراسم تحلیف آخوند روحانی

به در بردن قاتلان شهید بزرگ حقوق‌بشر، دکتر کاظم رجوی 

دکتر کاظم رجوی، نماینده وقت شورای ملی مقاومت ایران در سوئیس، در تاریخ ۲۴‌آوریل ۱۹۹۰[۴اردیبهشت ۱۳۶۹] توسط تروریست‌های اعزامی «وزارت اطلاعات» رژیم در حالی‌که با ماشین به‌سوی خانه‌اش در محله کوپه ژنو می‌رفت به ضرب گلوله به‌شهادت رسید. «آننتن»، قاضی تحقیق سوئیسی، اعلام کرد: فلاحیان پیش از ترور کاظم رجوی، دستور ترور برادر جوان‌تر کاظم، مسعود رجوی رهبر اپوزیسیون ایران را نیز صادر کرده بود. در حکم او تصریح‌ شده است: «تحقیقات روشن ساختند که ۱۳نفر در آماده‌سازی و انجام قتل ترور دکتر کاظم همکاری داشتند. این ۱۳نفر پاسپورت‌های خدمت ایرانی در اختیار داشتند که بر روی آنها عبارت «در مأموریت» نقش بسته بود. بعضی از این مدارک همزمان در یک روز در تهران صادر شده بودند...». در زمان طراحی و اجرای قتل کاظم رجوی، وزارت اطلاعات رژیم رابطه تنگاتنگی با سپاه پاسداران، به‌ویژه با نیروی ویژه آن (قدس) داشت و «وزیر علی فلاحیان مسئولیت ترورها را برعهده داشت و فرمان همه مأموریتها توسط او داده می‌شد».
۲تن از قاتلان به نام‌های محسن شریف اصفهانی، ۳۷ساله و احمد طاهری، ۳۲ساله، بعد در فرانسه شناسایی و توسط پلیس آن کشور دستگیر شدند. امیرحسین تقوی(از قاتلان قتل‌های زنجیره‌یی سال ۷۷) که تا پاییز سال ۷۱ رئیس ادارهٔ کل اروپایی وزارت اطلاعات بود و از این تاریخ به ریاست ادارهٔ کل عملیات ویژه که به‌طور مستقیم عملیات تروریستی را در خارج کشور دنبال می‌کند، منصوب‌ شده بود در هیأتی، همراه با حجازی، رئیس دفتر ویژه خامنه‌ای و علیرضا معیری، مشاور سیاسی رفسنجانی، برای معامله با فرانسه بر سر استرداد قاتلان شهید بزرگ حقوق‌بشر، دکتر کاظم رجوی به فرانسه رفتند. با وجود حکم دستگیری آنها توسط مقامات سوئیسی، در دسامبر سال ۱۹۹۱ ادوارد بالادور، نخست‌وزیر فرانسه،‌ ۲تن از افراد مظنون به‌قتل کاظم رجوی را به‌جای تحویل دادن به سوئیس برای محاکمه،‌ به‌عنوان شیرینی قبل از دادگاه، با هواپیما مستقیماً به تهران فرستاد و «منافع عالی حکومتی» را مطرح نمود. این رویداد موجب محکومیت بین‌المللی به‌ویژه از سوی آمریکا شد. این کار دولت فرانسه در ۲۲دسامبر سال ۱۹۹۴ توسط ‌شورای کشوری فرانسه، بالاترین محکمه قضایی اداری آن کشور هم محکوم شناخته شد. سخنگوی ‌شورای کشوری فرانسه در ارتباط با این‌ که دولت فرانسه به چه دلیل تروریست‌های رژیم خمینی را به ایران برگردانده است گفت: «دولت فرانسه هیچ توضیح دقیقی در مورد شرایط مطرح‌شده نداده است».

آزادی علی وکیلی‌راد، قاتل شاپور بختیار طی یک معامله از سوی فرانسه

علی وکیلی‌راد، قاتل شاپور بختیار است. او به همراه محمد آزادی و با همکاری فریدون بویراحمدی وارد منزل شاپور بختیار شد و او و پیشخدمتش را با ضربات کارد آشپزخانه به‌قتل رساند. محمد آزادی به ایران برگشت اما علیوکیلی‌راد دستگیر در سال ۱۳۷۰ در فرانسه به حبس ابدمحکوم شد و در سال ۱۳۸۸ پس از گذراندن ۱۸سال حبس طی یک معامله بین رژیم آخوندی و فرانسه، ۲روز بعد از آزادی کلوتیلد ریس آزاد شد.
در واکنش به این زدوبند و افتضاح لو رفته،‌ روزنامه لیبراسیون با سوتیتر کنایه‌آمیز «دلیل دولتی»، سخنان دومینیک پایه، وزیر کشور را در مورد این‌که معامله‌‌یی در کار نبوده است، رد کرده و آزادی علی وکیلی‌راد را با آزادی قاتلان دکتر کاظم رجوی مقایسه کرده است: «دومینیک پایه ظاهراً فراموش می‌کند که پاریس در وزارت‌خارجه‌های غربی به شکلی ناهنجار به‌خاطر آزاد کردن تروریستهای محکوم‌شده، بر اساس صرفاً منافع دولتی، مشهور است. برجسته‌ترین مورد نیز رها کردن ۲قاتل ایرانی کاظم رجوی، مخالف ایرانی در شب سال نو است، آنها در نوامبر ۱۹۹۲ در پاریس دستگیر شده بودند و سوئیس، کشوری که سوءقصد در آن رخ داده بود خواهان استردادشان بود. شارل پاسکوا که در آن زمان وزیر کشور بود هیچ توضیحی نداد و بدین ترتیب خشم و سرزنش مسئولان سوئیسی را بر انگیخت.

ترور محمدحسین نقدی،‌ عضو شورای ملی مقاومت در ایتالیا

۲۵اسفند، سالروز ترور محمد حسین نقدی عضو شورای ملی مقاومت در ایتالیاست. جنایتی که توسط حکومت آخوندی در ۱۳۷۱ صورت گرفت. نقدی قبلاً کاردار سفارت رژیم در ایتالیا بود، اما در اسفند ۱۳۶۰ به مقاومت ایران پیوست و عضو هیأت نمایندگی شورای‌ ملی مقاومت در ایتالیا و بعد هم از سال ۶۳ نماینده مسئول شورا در این کشور شد.

محمدحسین نقدی، شهید سرفراز مقاومت
محمدحسین نقدی، شهید سرفراز مقاومت

آن روز میدان آلبا در شهر رم در ساعت نه‌ونیم صبح شاهد ۲فرد با لباس مبدل و سوار بر یک موتور بود که به ماشین محمدحسین نقدی نزدیک شدند و به‌طرف او شلیک کردند. نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان به‌شهادت رسید. سلاح مورد استفاده در قتل، بعد ازظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر ۷.۶۵، مجهز به صداخفه‌کن بود و شماره سریالش پاک شده بود.
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال ۷۱ ۲تروریست رژیم، با دلارهای تقلبی و مجموعه‌یی از مدارک در ایتالیا دستگیر شده و اخراج شدند. یکی از آنها اکبر خوش‌کوش، مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات(جانشین سعید امامی) بود. تروریست دیگر منصور آهنی، عضو تیم‌های ترور وزارت اطلاعات بود. رژیم این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام می‌داد.
یکی از دست‌اندرکاران این ترور حمید پرنده بود که ۳سال مسئول رمز در سفارت رژیم در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از ترور به رم رفته بود. حمید پرنده در روز ۱۸دیماه ۷۱ با پاسپورت دیپلوماتیک شماره ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را به‌عنوان محل سکونت خودش داد.
بعد از ترور، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل ۱۴۰عکس بود، به همسر نقدی یعنی خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره ۳۰ را به‌عنوان فردی که در ۲۲اسفند به‌همراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحت‌نظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره ۳۰ به حمید پرنده تعلق داشت.
در زمان اجرای این ترور حمید ابوطالبی سفیر رژیم در ایتالیا بود. وی در شناسایی و طراحی و اجرای این ترور نقش مستقیم و فعالی داشت. از جمله این‌که دولت ایتالیا با ورود حمید پرنده به ایتالیا مخالفت می‌کرد.(حمید پرنده عامل و مجری‌ ترور شهید نقدی در صحنه و کسی بود که شلیک کرد) و ابوطالبی به‌طور فعال به‌دنبال تسهیل ورود این تروریست قاتل به ایتالیا بود. و بالاخره با معرفی حمید پرنده به‌عنوان یکی از نفرات نزدیک و مورد اعتماد علی‌اکبر ولایتی از دولت ایتالیا، برای او تقاضای ویزای دیپلوماتیک شد. حمید پرنده ۱۸روز قبل از ترور به‌عنوان مسئول رمز سفارت با پاسپورت دیپلوماتیک وارد ایتالیا شد. و از بدو ورود به ایتالیا توانست رد خود را گم کند تا در ۲۵اسفند جنایتش را انجام بدهد.

وجه مشترک در ترورهای انجام شده 

در ترورهای انجام شده توسط حاکمیت آخوندی در کشورهای اروپایی چند ویژگی مشترک وجود دارد:
یکم ـ تصمیم به ترور و حذف مخالفان و به‌طور خاص اعضای مقاومت ایران به‌عنوان اپوزیسیون اصلی این رژیم همیشه در بالاترین سطح حاکمیت و در بیت خود خامنه‌ای گرفته شده است.
دوم ـ وقتی ردپای خون‌آلود ترور را در کشورهای مختلف دنبال می‌کنیم به سفارتخانه‌های رژیم و دیپلومات-تروریستهای رژیم در آن کشورها می‌رسیم.
سوم ـ رژیم با اقدام به ترور و گروگانگیری در کشورهای مختلف، آن کشورها را وادار به باج‌دهی، سکوت و مماشات در قبال جنایت‌های خود کرده است.
چهارم ـ به‌دلیل حاکمیت چند دهه سیاست مماشات، رژیم توانسته با زدوبند و تهدید و تطمیع تروریست‌هایش را از چنگال عدالت به در ببرد.

نتیجه‌گیری

تا آنجا که به حاکمیت آخوندی برمی‌گردد طبعاً اگر بتواند بر آن است که اسدالله اسدی، دیپلومات-تروریست خود مانند جنایتکاران قبلی از حسابرسی عدالت به در ببرد اما این بار تفاوتی که با گذشته دارد این است که سیاست مماشات به سختی شکست خورده است. واکنشهای شدید بین‌المللی نیز که به‌دنبال شکست توطئه تروریستی در بلژیک و برملا شدن آن که دامنه‌اش حداقل ۳کشور اروپایی یعنی بلژیک، آلمان،‌ فرانسه و اتریش را دربرمی‌گیرد مؤید همین مسأله است.
یک مقام ارشد وزارت‌خارجه آمریکا در یک جلسه ویژه به تشریح اقدامات تروریستی رژیم علیه گردهمایی مقاومت ایران پرداخت. اظهارات این مقام در سایت این وزارتخانه به تاریخ ۱۰ژوییه ۲۰۱۸ آمده است:
«ما در مورد این‌که رژیم ایران چگونه از سفارت‌هایش به‌عنوان پوششی برای توطئه حملات تروریستی استفاده می‌کند گفتگو کردیم.
جدیدترین نمونه آن توطئه‌یی بود که در بلژیک خنثی شد و ما دیپلومات ایرانی را داشتیم که خارج از سفارت اتریش به‌عنوان بخشی از توطئه بمب‌گذاری علیه گردهمایی رهبران اپوزیسیون ایران در پاریس عمل می‌کرد.
آمریکا از تمامی کشورها می‌خواهد که به‌دقت در مورد دیپلوماتها در سفارتهای ایران تحقیق کنند تا از امنیت کشورهای خود مطمئن شوند.
اگر رژیم ایران بتواند توطئه بمب‌گذاری در پاریس انجام دهد می‌تواند توطئه حملات را در هر جایی در جهان انجام دهد. ما از تمامی کشورها می‌خواهیم در مورد استفاده این رژیم از سفارت‌هایش به‌عنوان پوشش دیپلوماتیک برای توطئه حملات تروریستی هوشیار باشند».
مقام ارشد وزارت‌خارجه آمریکا: «تازه‌ترین توطئه در اروپا توسط رژیم ایران فصلی دیگر از تاریخچه طولانی است که به ۱۹۸۴ برمی‌گردد زمانی که این رژیم شروع به هواپیماربایی در خطوط هوایی تجاری و بمب‌گذاری‌ها و سوءقصدها کرد.
بنابراین اگر شما فقط به آنچه که رژیم ایران فقط در اروپا از سال ۱۹۸۴ انجام داده و تاکنون ادامه داشته نگاه کنید تمامی کشورهای دنیا باید هوشیار بوده و از خود علیه تهدیدات ایران حفاظت کنند.
و این تازه‌ترین نمونه است که رژیم ایران با استفاده از پوشش دیپلوماتیک برای تروریسم توطئه می‌کند.
ما قطعاً که از تمامی کشورها می‌خواهیم که تصمیمات درستی در مورد امنیت خود بگیرند ما فکر می‌کنیم رژیم ایران تهدیدی ماندگار برای کشورها است و آنها باید که هوشیار باشند».
مقام ارشد وزارت‌خارجه آمریکا همچنین گفته است: «دستگیری دیپلومات رژیم ایران بسیار جدیست. ما از نزدیک با بلژیک و اتریش و آلمان تا تعیین‌تکلیف نهایی این توطئه بمب‌گذاری در پاریس که ۲سخنران آمریکایی در آن حضور داشتند خواهیم رفت».
بنابراین معامله و زدوبند در چنین شرایطی برای رژیم با هزینه گزاف همراه خواهد بود اما مقاومت ایران، همراه با اشرف‌نشینان به یقین هوشیارتر از هر وقت در کمین حاکمیت آخوندی و باقیمانده مماشات‌گران بین‌المللی نشسته‌اند و راه را بر هر گونه زدوبند سد خواهند کرد.


جایگاه بین‌المللی مجاهدین (گفت‌وگو با دولت نوروزی) دولت نوروزی نماینده شورای ملی مقاومت ایران در انگلستان   سؤال:  مجاهدین کارزار...