Sunday, July 15, 2018

ANALYSIS: Why Iran returned empty-handed from Vienna

By Heshmat Alavi

Tuesday, 10 July 2018

Special to Al Arabiya English




The Joint Commission tasked to review the Iran nuclear deal ended Friday with no tangible results, Europe providing a low-temperature package to Tehran, and the regime’s mission returning him disappointed.
The joint statement issued afterwards presents nearly nothing new on the nuclear deal, formally known as the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA), and Iranian Foreign Minister Mohammad Javad Zarif became a no-show for the concluding press conference.
These are signs of the rules of play changing, leaving the Iranian regime facing a very stiff uphill battle of stalling to kick back the inevitable

The meeting

Prior to leaving for Vienna, French Foreign Minister Jean Yves Le Drian specifically warned Tehran should stop issuing threats to violate its JCPOA commitments. Iran must end these remarks aimed at preventing us from finding a solution, he added, going on to say he doubts any economic package can be provided to Tehran prior to November.
The Vienna session was chaired by European Union foreign policy chief Frederica Mogherini and the foreign ministers of the United Kingdom, China, France, Germany and Russia took part in talks with Zarif.
Considering the fact that details regarding the issues discussed inside the session are obviously unavailable, signs from the meeting participants outside of their talks are quite telling.
All Mogherini could deliver at the finale press conference were pledges of further talks to cover economic issues and that all parties should seek methods to save the deal. Further sessions between the foreign ministers will be held if deemed necessary, she added, showing signs of futility.
Adding to Zarif not attending this press conference, the fact that Mogherini only read a written statement and refused to answer any questions from reporters are also quite notable.
Compiling Iran’s miseries even further is how the Vienna talks were overshadowed by the arrest of an Iranian-Belgian couple reportedly dispatched by Tehran to bomb the June 30th Iranian opposition convention near Paris.

Iran’s complaints

As the Joint Commission came to an end, Zarif was seen resorting to a known tactic of the Iranian regime.
“Up to now no one has been able to resolve the U.S. exiting the JCPOA and this issue remains unsettled. Therefore, we have the right to take action,” he said.
This may seem a significant threat to the naked eye and those not familiar with Tehran’s playbook. To provide further understanding, quite considerable are his follow-up remarks making a U-turn from Tehran’s previous position of Europe’s suggestions not fitting Iran’s demands.
“The European package appears practical. We have postponed our measures in respect to requests placed by other JCPOA members, in order to become certain that our interests are preserved. We have always remained loyal to our commitments and we are so now,” he added.
Back in Iran, however, the Tasnim news agency, known to be affiliated to Iran’s Revolutionary Guards (IRGC) Quds Force, published Zarif’s remarks, delivering an interesting twist to this scenario.
“Zarif had specifically said prior to the Joint Commission meeting that we expect European countries to provide verifiable and applicable commitments, instead of confusing and deceiving pledges,” the piece read in part.


Wake-up call

It is understanding that all parties enter talks seeking their own interests. The final statements, however, and how senior officials express their thoughts are the source of supplemental discussions and analysis.
During the negotiations Iranian President Hassan Rouhani described the European package as “disappointing.” This is a very telling insignia of how Tehran is further understanding the times have changed completely.
Unlike eights years of Obama’s full-fledged appeasement, allowing all parties take advantage and leaving the Iranian people to suffer, the firm blueprint now adopted by Washington is making Europe think twice and leaving the Iranian regime standing in the rain.
Rouhani’s own words explain it all. “Unfortunately, the proposed package lacked any operational solution and specific method to continue our collaboration. This was merely a series of general commitments in the ranks of previous European Union statements… Following the US’ JCPOA exit, we have been experiencing economic, banking and oil dilemmas, alongside various companies becoming doubtful regarding their investments in Iran and continuing their activities with our country,” he said.

US sanctions

German Chancellor Angela Merkel is also known to have said her government will not be able to fully compensate for the impact of US sanctions.
And when German Foreign Minister Heiko Maas says “we are facing difficult circumstances,” how can we assume any country would risk their economic connections with the United States for the sake of Iran during such circumstances?
The Europeans are understanding how serious Washington is in its intention of escalating this economic war against the Iranian regime, especially with the objective of zeroing Tehran’s oil exports.
Furthermore, with US Secretary of State Mike Pompeo emphasizing sanctions on North Korea will continue until Pyongyang’s denuclearization is completely verified, rest assured Iran and all its counterparts are getting the message.
The road ahead will only become steeper for Tehran and domestically, the Iranian people will most definitely increase their demands and nationwide protests for democratic regime change.

Friday, July 13, 2018

تروریسم رژیم آخوندی به‌دنبال گریختن از چنگال عدالت!


تروریسم رژیم آخوندی در چنگال عدالت

تروریسم رژیم آخوندی در دست عدالت
دادستانی فدرال بلژیک و ادارهٔ فدرال اطلاعات و امنیت این کشور روز شنبه ۱۱تیر ۹۷طی یک اطلاعیهٔ مشترک اعلام کردند یک هستهٔ‌ ۲نفره را دستگیر کرده‌اند که قصد داشته است در گردهمایی بزرگ ایرانیان بمبی را منفجر سازد. طبق این اطلاعیه از این تیم ۲نفره تروریستی ۵۰۰گرم ماده TATP و یک مکانیزم چاشنی انفجاری کشف شد و همزمان در آلمان نیز یک دیپلومات رژیم آخوندی به نام اسدالله اسدی گردید. این دیپلومات-تروریست، دستور نهایی حمله به گردهمایی ۹تیر مقاومت ایران را به تروریستها ابلاغ کرده و ماده انفجاری به آنها تحویل داده بود.
به‌دنبال کشف این توطئه تروریستی، مقاومت ایران خواهان بستن سفارتخانه‌ها و نمایندگی‌های رژیم آخوندی، لانه‌های ترور و جاسوسی، و اخراج دیپلوماتها و مأموران اطلاعات و نیروی تروریستی قدس از کشورهای اروپایی شد و بر ضرورت افشا و انتشار تمام جزئیات این پرونده تأکید کرد و اعلام نمود، افکار عمومی‌ بایستی به‌طور کامل در جریان توطئه‌های تروریستی رژیم آخوندها قرار بگیرند زیرا این افشاگری لازمه تأمین امنیت مخالفان و پناهندگان ایرانی است.
در همین رابطه عصر روز سه‌شنبه ۱۹تیرماه ۹۷ اشرف نشانان تجمعی اعتراضی را در میدان انولید در پاریس ترتیب دادند و خواهان محاکمه دیپلومات-تروریست رژیم ایران شدند زیرا گزارشاتی وجود داشت که دیکتاتوری آخوندی در پاریس، آلمان و بلژیک برای جلوگیری از محاکمه دیپلومات-تروریست دستگیرشده خود فشار می‌آورد و این نگرانی وجود دارد که به ایران بازگشت داده شود.
فعالیت‌ اشرف‌نشانان در این زمینه هم‌چنان ادامه دارد.

سیاست حذف و ترور مخالفان در دستورکار شورای امنیت رژیم 

مقاومت ایران بارها گفته است که تروریسم در کنار سرکوب، الزام حفظ بقای دیکتاتوری ولایت فقیه است. رژیم قرون‌وسطایی آخوندی که از همان ابتدا حکومت خود را بر ۲پایه سرکوب در داخل کشور و صدور ارتجاع و تروریسم به خارج از مرزهای خود بنا گذاشت. از سال ۱۳۶۸ پس از مرگ خمینی و ریاست‌جمهوری رفسنجانی، ترور مخالفان در داخل و خارج ایران در دستورکار رژیم قرار گرفت. این ترورها با تصویب شورای عالی امنیت نظام که دبیرش حسن روحانی بود به جریان می‌افتاد.
مشخصا رژیم آخوندی برای اجرای ترورهای خارج کشوری از پوش سفارتخانه‌هایش استفاده کرده و تروریستهای مجری طرحهای ترور را تحت عنوان دیپلومات وارد صحنه می‌کرده است.
ارگانهای اطلاعاتی کشورهای اروپایی در گزارشهای سالیانه خود تأکید کرده‌اند که مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران هدفهای اصلی وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس هستند.
بیشتر بخوانید:

در این مقاله می‌خواهیم روشن کنیم که چگونه حکومت آخوندی توانسته از یک‌طرف با بهره‌گیری از اهرم تهدید، ترور و گروگان‌گیری اتباع خارجی و از طرف دیگر با سوار شدن روی سیاست مماشات کشورهای غربی، تروریستها و قاتلان اعزامی خود به کشورهای اروپایی را از کیفر به در ببرد. آزادی قاتلان تروریست در اغلب موارد به‌علت معامله و زد و بند بوده است.

معامله آخوندها با دولت وقت فرانسه و به در بردن انیس نقاش 

انیس نقاش یک تروریست لبنانی است که سپاه پاسداران او را در کنار عماد مغنیه، حسن نصراله و عباس موسوی(رهبر قبلی حزب‌الله) برای اهداف تروریستی خود پروراند. لازم به یادآوری است که همه این مهره‌ها در جنگ ضدمیهنی ایران و عراق در صفوف پاسداران رژیم خدمت می‌کرده‌اند.
سپاه پاسداران در سال ۱۳۵۹، انیس نقاش را برای ترور شاپور بختیار به پاریس اعزام کرد. در این عملیات، شاپور بختیار جان به در برد اما یک پلیس و یک شهروند فرانسوی کشته شدند.

صحنه‌یی از دستگیری انیس نقاش و تروریستهای همراهش در ۲۷تیر ۱۳۵۹– پاریس
صحنهیی از دستگیری انیس نقاش و تروریستهای همراهش در ۲۷تیر ۱۳۵۹ – پاریس

انیس نقاش دستگیر و به زندان ابد محکوم شد.
برای دیدن فیلمی از تلویزیون فرانسه در مورد این حمله تروریستی و دستگیری انیس نقاش در فرانسه در تاریخ ۲۷تیر ۱۳۵۹ اینجا کلیک کنید.
اما پس از ۶سال، در معامله با رژیم آخوندی در برابر گروگانهای فرانسوی در لبنان، انیس نقاش از زندان آزاد شد و به رژیم آخوندی تحویل گردید.
بعدها رژیم در یک برنامهٔ تلویزیونی خود از انیس نقاش به‌عنوان «یک تحلیل‌گر لبنانی» و «رئیس شبکه مطالعات استراتژیک امان» نام برد و به این وسیله مهره تروریسم خود را شخصیت سیاسی جا زد.

انیس نقاش، تروریست لبنانی و مهره سپاه پاسداران
انیس نقاش، تروریست لبنانی و مهره سپاه پاسداران

پاسدار رفیق‌دوست در کتاب خاطراتش می‌نویسد:
«رفتم خدمت آیت‌الله محمدی گیلانی و گفتم گروهی داریم که می‌خواهیم آنها را بفرستیم تا بختیار را اعدام کنند. شما اجازه می‌دهید؟ گفت: بله من حکمش را می‌دهم؛ و نوشت: بختیار مهدورالدم است».
رفیق‌دوست می‌گوید: «بلافاصله یک تیم ۵نفری با مسئولیت انیس نقاش ـ معروف به ابومازن ـ و نژاد تبریزی عازم می‌شوند تا در پوشش یک گروه خبرنگاری، سوژه را از پای درآورند اما از آنجا که هم‌زمان تیم دیگری هم به سرپرستی ابوالوفا وارد عمل شدند و پلیس فعال شد طرح شکست خورد و دوستان دستگیر شدند...
ما و ابوشریف از هم خبر نداشتیم. ابومازن و تیمش همه کارها را آماده کرده بودند. اعدام انقلابی بختیار در پوشش خبرنگار یکی از مجلات معروف عربی بود. خبرنگار به سختی وقت ملاقات می‌گیرد تا مقدمات مصاحبه با بختیار را فراهم کند. او در همین جلسه اول راه ورود و خروج و وضعیت خانه را شناسایی می‌کند. در این فاصله، فرانسوی‌ها متوجه ورود گروهی از ایران می‌شوند. ابوالوفالو می‌رود، اما آنها فرار می‌کنند. فرانسوی‌ها محافظ‌ها را بیشتر می‌کنند. به بختیار هم می‌گویند زنجیر پشت در را بیاندازد. وقتی ابومازن و نژاد تبریزی(مسئول اعدام) با مسلسل می‌روند، پلیس با آنها درگیر می‌شود. در این درگیری همه اعضای تیم دستگیر و ۳نفر هم کشته می‌شوند. خانمی هم از اهالی آن ساختمان قطع‌نخاع می‌شود. طرح ما هم شکست می‌خورد».
نتیجه این‌که هر ۵نفر دستگیر شدند و همگی در دادگاه اعتراف کردند که از طرف رفیق‌دوست مأموریت داشتند بختیار را ترور کنند... سرانجام بعد از کلی بحث، ۳نفر به حبس ابد و ۲نفر به کمتر از ابد محکوم شدند اما قبل از ۱۰سال همگی آزاد گشتند.
پاسدار رفیق‌دوست می‌نویسد بعد از یک رشته عملیات و تهاجم به سفارتخانه فرانسه و ربودن هوا‍پیمای فرانسوی که توسط دوستان انیس نقاش انجام شد دولت فرانسه برای نجات از بحران گروگانها و عملیات‌ها، با طراح اصلی یعنی محسن رفیق‌دوست وارد مذاکره شدند و شرط آزادی گروگانها را آزادی انیس نقاش و ایجاد محدودیت برای مقاومت ایران اعلام کرد.

ترور قاسملو و معامله رژیم با دولت اتریش برای آزادی قاتلان 

رژیم آخوندی ۴۰روز بعد از مرگ خمینی در روز ۲۳تیر ۱۳۶۸ برابر با ١٣ژوئیه سال ۱۹٨۹ عبدالرحمان قاسملو، دبیر اول حزب دموکرات کردستان را در وین بر سر میز مذاکره با رژیم به‌قتل رساند. محمد جعفری صحرارودی، از فرماندهان سپاه پاسداران، فرماندهی جوخه ترور را به عهده داشت.
با وجود اسناد و مدارک آشکار و انکارناپذیر پلیس و دستگاه قضایی اتریش، حکم جلب برای صحرارودی و همدستانش صادر نشد.
با دستگیری ۲ایرانی در محل حادثه و با وجود این‌که شرکت آنها در این ترور کاملا روشن و آشکار بود، بر اثر فشار حکومت آخوندی بر دولت اتریش، تروریستها توانستند بدون هیچ مانعی به ایران برگردند. بعد از بازگشت آنها به ایران دستگاه قضایی اتریش حکم جلب آنها را صادر کرد، اما در عمل هیچ کوشش جدی برای دستگیری آنها تاکنون صورت نگرفت.
روابط پرسود فیمابین ایران و اتریش مانع از استرداد آنها به اتریش شد و پرونده معلق گردید.
چند ماه بعد محمد صحرارودی با حکم علی خامنه‌ای با درجه سرتیپی و نام جدید «محمد جعفری» به ریاست اداره اطلاعات سپاه برگزیده شد. او بعد رئیس دفتر علی لاریجانی شد و سپس معاونت امنیت داخلی شورای عالی امنیت ملی را برعهده گرفت. این مهره تروریستی در زمان علی لاریجانی عضو تیم مذاکره‌کنندگان هسته‌یی ایران بود.

پاسدار محمد صحرارودی، در مراسم تحلیف <a target='_blank' Class='importLink' href='https://news.mojahedin.org/i/news/125318'>آخوند روحانی</a>
پاسدار محمد صحرارودی، در مراسم تحلیف آخوند روحانی

به در بردن قاتلان شهید بزرگ حقوق‌بشر، دکتر کاظم رجوی 

دکتر کاظم رجوی، نماینده وقت شورای ملی مقاومت ایران در سوئیس، در تاریخ ۲۴‌آوریل ۱۹۹۰[۴اردیبهشت ۱۳۶۹] توسط تروریست‌های اعزامی «وزارت اطلاعات» رژیم در حالی‌که با ماشین به‌سوی خانه‌اش در محله کوپه ژنو می‌رفت به ضرب گلوله به‌شهادت رسید. «آننتن»، قاضی تحقیق سوئیسی، اعلام کرد: فلاحیان پیش از ترور کاظم رجوی، دستور ترور برادر جوان‌تر کاظم، مسعود رجوی رهبر اپوزیسیون ایران را نیز صادر کرده بود. در حکم او تصریح‌ شده است: «تحقیقات روشن ساختند که ۱۳نفر در آماده‌سازی و انجام قتل ترور دکتر کاظم همکاری داشتند. این ۱۳نفر پاسپورت‌های خدمت ایرانی در اختیار داشتند که بر روی آنها عبارت «در مأموریت» نقش بسته بود. بعضی از این مدارک همزمان در یک روز در تهران صادر شده بودند...». در زمان طراحی و اجرای قتل کاظم رجوی، وزارت اطلاعات رژیم رابطه تنگاتنگی با سپاه پاسداران، به‌ویژه با نیروی ویژه آن (قدس) داشت و «وزیر علی فلاحیان مسئولیت ترورها را برعهده داشت و فرمان همه مأموریتها توسط او داده می‌شد».
۲تن از قاتلان به نام‌های محسن شریف اصفهانی، ۳۷ساله و احمد طاهری، ۳۲ساله، بعد در فرانسه شناسایی و توسط پلیس آن کشور دستگیر شدند. امیرحسین تقوی(از قاتلان قتل‌های زنجیره‌یی سال ۷۷) که تا پاییز سال ۷۱ رئیس ادارهٔ کل اروپایی وزارت اطلاعات بود و از این تاریخ به ریاست ادارهٔ کل عملیات ویژه که به‌طور مستقیم عملیات تروریستی را در خارج کشور دنبال می‌کند، منصوب‌ شده بود در هیأتی، همراه با حجازی، رئیس دفتر ویژه خامنه‌ای و علیرضا معیری، مشاور سیاسی رفسنجانی، برای معامله با فرانسه بر سر استرداد قاتلان شهید بزرگ حقوق‌بشر، دکتر کاظم رجوی به فرانسه رفتند. با وجود حکم دستگیری آنها توسط مقامات سوئیسی، در دسامبر سال ۱۹۹۱ ادوارد بالادور، نخست‌وزیر فرانسه،‌ ۲تن از افراد مظنون به‌قتل کاظم رجوی را به‌جای تحویل دادن به سوئیس برای محاکمه،‌ به‌عنوان شیرینی قبل از دادگاه، با هواپیما مستقیماً به تهران فرستاد و «منافع عالی حکومتی» را مطرح نمود. این رویداد موجب محکومیت بین‌المللی به‌ویژه از سوی آمریکا شد. این کار دولت فرانسه در ۲۲دسامبر سال ۱۹۹۴ توسط ‌شورای کشوری فرانسه، بالاترین محکمه قضایی اداری آن کشور هم محکوم شناخته شد. سخنگوی ‌شورای کشوری فرانسه در ارتباط با این‌ که دولت فرانسه به چه دلیل تروریست‌های رژیم خمینی را به ایران برگردانده است گفت: «دولت فرانسه هیچ توضیح دقیقی در مورد شرایط مطرح‌شده نداده است».

آزادی علی وکیلی‌راد، قاتل شاپور بختیار طی یک معامله از سوی فرانسه

علی وکیلی‌راد، قاتل شاپور بختیار است. او به همراه محمد آزادی و با همکاری فریدون بویراحمدی وارد منزل شاپور بختیار شد و او و پیشخدمتش را با ضربات کارد آشپزخانه به‌قتل رساند. محمد آزادی به ایران برگشت اما علیوکیلی‌راد دستگیر در سال ۱۳۷۰ در فرانسه به حبس ابدمحکوم شد و در سال ۱۳۸۸ پس از گذراندن ۱۸سال حبس طی یک معامله بین رژیم آخوندی و فرانسه، ۲روز بعد از آزادی کلوتیلد ریس آزاد شد.
در واکنش به این زدوبند و افتضاح لو رفته،‌ روزنامه لیبراسیون با سوتیتر کنایه‌آمیز «دلیل دولتی»، سخنان دومینیک پایه، وزیر کشور را در مورد این‌که معامله‌‌یی در کار نبوده است، رد کرده و آزادی علی وکیلی‌راد را با آزادی قاتلان دکتر کاظم رجوی مقایسه کرده است: «دومینیک پایه ظاهراً فراموش می‌کند که پاریس در وزارت‌خارجه‌های غربی به شکلی ناهنجار به‌خاطر آزاد کردن تروریستهای محکوم‌شده، بر اساس صرفاً منافع دولتی، مشهور است. برجسته‌ترین مورد نیز رها کردن ۲قاتل ایرانی کاظم رجوی، مخالف ایرانی در شب سال نو است، آنها در نوامبر ۱۹۹۲ در پاریس دستگیر شده بودند و سوئیس، کشوری که سوءقصد در آن رخ داده بود خواهان استردادشان بود. شارل پاسکوا که در آن زمان وزیر کشور بود هیچ توضیحی نداد و بدین ترتیب خشم و سرزنش مسئولان سوئیسی را بر انگیخت.

ترور محمدحسین نقدی،‌ عضو شورای ملی مقاومت در ایتالیا

۲۵اسفند، سالروز ترور محمد حسین نقدی عضو شورای ملی مقاومت در ایتالیاست. جنایتی که توسط حکومت آخوندی در ۱۳۷۱ صورت گرفت. نقدی قبلاً کاردار سفارت رژیم در ایتالیا بود، اما در اسفند ۱۳۶۰ به مقاومت ایران پیوست و عضو هیأت نمایندگی شورای‌ ملی مقاومت در ایتالیا و بعد هم از سال ۶۳ نماینده مسئول شورا در این کشور شد.

محمدحسین نقدی، شهید سرفراز مقاومت
محمدحسین نقدی، شهید سرفراز مقاومت

آن روز میدان آلبا در شهر رم در ساعت نه‌ونیم صبح شاهد ۲فرد با لباس مبدل و سوار بر یک موتور بود که به ماشین محمدحسین نقدی نزدیک شدند و به‌طرف او شلیک کردند. نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان به‌شهادت رسید. سلاح مورد استفاده در قتل، بعد ازظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر ۷.۶۵، مجهز به صداخفه‌کن بود و شماره سریالش پاک شده بود.
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال ۷۱ ۲تروریست رژیم، با دلارهای تقلبی و مجموعه‌یی از مدارک در ایتالیا دستگیر شده و اخراج شدند. یکی از آنها اکبر خوش‌کوش، مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات(جانشین سعید امامی) بود. تروریست دیگر منصور آهنی، عضو تیم‌های ترور وزارت اطلاعات بود. رژیم این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام می‌داد.
یکی از دست‌اندرکاران این ترور حمید پرنده بود که ۳سال مسئول رمز در سفارت رژیم در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از ترور به رم رفته بود. حمید پرنده در روز ۱۸دیماه ۷۱ با پاسپورت دیپلوماتیک شماره ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را به‌عنوان محل سکونت خودش داد.
بعد از ترور، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل ۱۴۰عکس بود، به همسر نقدی یعنی خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره ۳۰ را به‌عنوان فردی که در ۲۲اسفند به‌همراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحت‌نظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره ۳۰ به حمید پرنده تعلق داشت.
در زمان اجرای این ترور حمید ابوطالبی سفیر رژیم در ایتالیا بود. وی در شناسایی و طراحی و اجرای این ترور نقش مستقیم و فعالی داشت. از جمله این‌که دولت ایتالیا با ورود حمید پرنده به ایتالیا مخالفت می‌کرد.(حمید پرنده عامل و مجری‌ ترور شهید نقدی در صحنه و کسی بود که شلیک کرد) و ابوطالبی به‌طور فعال به‌دنبال تسهیل ورود این تروریست قاتل به ایتالیا بود. و بالاخره با معرفی حمید پرنده به‌عنوان یکی از نفرات نزدیک و مورد اعتماد علی‌اکبر ولایتی از دولت ایتالیا، برای او تقاضای ویزای دیپلوماتیک شد. حمید پرنده ۱۸روز قبل از ترور به‌عنوان مسئول رمز سفارت با پاسپورت دیپلوماتیک وارد ایتالیا شد. و از بدو ورود به ایتالیا توانست رد خود را گم کند تا در ۲۵اسفند جنایتش را انجام بدهد.

وجه مشترک در ترورهای انجام شده 

در ترورهای انجام شده توسط حاکمیت آخوندی در کشورهای اروپایی چند ویژگی مشترک وجود دارد:
یکم ـ تصمیم به ترور و حذف مخالفان و به‌طور خاص اعضای مقاومت ایران به‌عنوان اپوزیسیون اصلی این رژیم همیشه در بالاترین سطح حاکمیت و در بیت خود خامنه‌ای گرفته شده است.
دوم ـ وقتی ردپای خون‌آلود ترور را در کشورهای مختلف دنبال می‌کنیم به سفارتخانه‌های رژیم و دیپلومات-تروریستهای رژیم در آن کشورها می‌رسیم.
سوم ـ رژیم با اقدام به ترور و گروگانگیری در کشورهای مختلف، آن کشورها را وادار به باج‌دهی، سکوت و مماشات در قبال جنایت‌های خود کرده است.
چهارم ـ به‌دلیل حاکمیت چند دهه سیاست مماشات، رژیم توانسته با زدوبند و تهدید و تطمیع تروریست‌هایش را از چنگال عدالت به در ببرد.

نتیجه‌گیری

تا آنجا که به حاکمیت آخوندی برمی‌گردد طبعاً اگر بتواند بر آن است که اسدالله اسدی، دیپلومات-تروریست خود مانند جنایتکاران قبلی از حسابرسی عدالت به در ببرد اما این بار تفاوتی که با گذشته دارد این است که سیاست مماشات به سختی شکست خورده است. واکنشهای شدید بین‌المللی نیز که به‌دنبال شکست توطئه تروریستی در بلژیک و برملا شدن آن که دامنه‌اش حداقل ۳کشور اروپایی یعنی بلژیک، آلمان،‌ فرانسه و اتریش را دربرمی‌گیرد مؤید همین مسأله است.
یک مقام ارشد وزارت‌خارجه آمریکا در یک جلسه ویژه به تشریح اقدامات تروریستی رژیم علیه گردهمایی مقاومت ایران پرداخت. اظهارات این مقام در سایت این وزارتخانه به تاریخ ۱۰ژوییه ۲۰۱۸ آمده است:
«ما در مورد این‌که رژیم ایران چگونه از سفارت‌هایش به‌عنوان پوششی برای توطئه حملات تروریستی استفاده می‌کند گفتگو کردیم.
جدیدترین نمونه آن توطئه‌یی بود که در بلژیک خنثی شد و ما دیپلومات ایرانی را داشتیم که خارج از سفارت اتریش به‌عنوان بخشی از توطئه بمب‌گذاری علیه گردهمایی رهبران اپوزیسیون ایران در پاریس عمل می‌کرد.
آمریکا از تمامی کشورها می‌خواهد که به‌دقت در مورد دیپلوماتها در سفارتهای ایران تحقیق کنند تا از امنیت کشورهای خود مطمئن شوند.
اگر رژیم ایران بتواند توطئه بمب‌گذاری در پاریس انجام دهد می‌تواند توطئه حملات را در هر جایی در جهان انجام دهد. ما از تمامی کشورها می‌خواهیم در مورد استفاده این رژیم از سفارت‌هایش به‌عنوان پوشش دیپلوماتیک برای توطئه حملات تروریستی هوشیار باشند».
مقام ارشد وزارت‌خارجه آمریکا: «تازه‌ترین توطئه در اروپا توسط رژیم ایران فصلی دیگر از تاریخچه طولانی است که به ۱۹۸۴ برمی‌گردد زمانی که این رژیم شروع به هواپیماربایی در خطوط هوایی تجاری و بمب‌گذاری‌ها و سوءقصدها کرد.
بنابراین اگر شما فقط به آنچه که رژیم ایران فقط در اروپا از سال ۱۹۸۴ انجام داده و تاکنون ادامه داشته نگاه کنید تمامی کشورهای دنیا باید هوشیار بوده و از خود علیه تهدیدات ایران حفاظت کنند.
و این تازه‌ترین نمونه است که رژیم ایران با استفاده از پوشش دیپلوماتیک برای تروریسم توطئه می‌کند.
ما قطعاً که از تمامی کشورها می‌خواهیم که تصمیمات درستی در مورد امنیت خود بگیرند ما فکر می‌کنیم رژیم ایران تهدیدی ماندگار برای کشورها است و آنها باید که هوشیار باشند».
مقام ارشد وزارت‌خارجه آمریکا همچنین گفته است: «دستگیری دیپلومات رژیم ایران بسیار جدیست. ما از نزدیک با بلژیک و اتریش و آلمان تا تعیین‌تکلیف نهایی این توطئه بمب‌گذاری در پاریس که ۲سخنران آمریکایی در آن حضور داشتند خواهیم رفت».
بنابراین معامله و زدوبند در چنین شرایطی برای رژیم با هزینه گزاف همراه خواهد بود اما مقاومت ایران، همراه با اشرف‌نشینان به یقین هوشیارتر از هر وقت در کمین حاکمیت آخوندی و باقیمانده مماشات‌گران بین‌المللی نشسته‌اند و راه را بر هر گونه زدوبند سد خواهند کرد.


Thursday, July 12, 2018

جنگ روانی، اصول و راه‌کارهای مقابله با‌ آن


جنگ روانی

جنگ روانی

ین روزها همراه با شعله‌ورتر شدن آتش قیام، گاه با بمب‌های خبری مشکوکی روبه‌رو می‌شویم که با سرعتی شگفت‌انگیز تمرکز مردم به‌ویژ‌ه جوانان را برای ساعتها یا حتی چند روز از تضاد اصلی یعنی مسأله سرنگونی رژیم منحرف می‌کند.
سیلی از پستها و کامنت‌های مسلسل‌وار، بگومگوهای داغ و پایان‌ناپذیر:

موضع‌گیری از پاسدار رنجبران و...
موضع‌گیری از پاسدار رنجبران و...

و پس از تمام این‌گونه موضع‌گیریها و اظهارنظرها، نوبت می‌رسد به نظریه‌پردازان نظام که حکم نهایی و نتیجه‌گیری از عملیات مجازی را تئوریزه کرده و پایان یک رند از بازی را اعلام کنند، مانند این:

جمع‌بندی از حجاریان!
!جمع‌بندی از حجاریان

نگاهی به پشت‌پرده

رژیم در شرایطی قرار دارد که حتی یک ساعت جایگزین کردن شعار «بجنگ تا بجنگیم» با شعارهای انحرافی،‌ یا هر شعار دیگری را، غنیمت می‌داند.
از همین‌ رو است که ناگهان درست در شرایطی که در داخل با بحران جدی «قیام» مردم و بحران «آب» و بحران «ارز» روبه‌روست و در خارج کشور و عرصه بین‌المللی نیز با «بحران دیپلومات-تروریست دستگیرشده‌»اش در آلمان روبه‌روست.
و در حالی‌که تمامی این وقایع در صدر خبرهای ایران و جهان قرار دارند، خامنه‌ای خیلی ناگهانی و با یک خبر ساده یا فرضا با پخش بازجویی‌های یک دختر نوجوان گریان در تلویزیون، تمام فضای مجازی را برای ساعت‌های متمادی مصادره می‌کند تا آن خبرهای اصلی را محو کند!
این را البته باید به حساب شگردهای نخ‌نما شده رژیم فریبکاری گذاشت که بنیانگذارش با صفت «دجال» شناخته شده است.
حرکت خامنه‌ای و دستگاه‌های اطلاعاتی‌اش در داستان بالا، یکی از جلوه‌های بسیار لو رفته جنگ‌ روانی و عملیات فریب است که رژیم ناگزیر است در شرایط کنونی به‌عنوان مکمل سیاست سرکوب و مشت آهنین برای مقابله با قیام و جوانان بپاخاسته هر روز آن را در شکلهای مختلف بکار بگیرد.
در شرایط وجود بحرانهای حاد اقتصادی و اجتماعی که رژیم هیچ راه‌حلی برای آنها ندارد و در شرایط پیشروی قیام که سلطه حکومت آخوندی هر روز در شهری و یا توسط قشر و طبقه‌یی به چالش کشیده می‌شود، چنگ زدن رژیم آخوندی به این‌گونه شگردهای فریبکارانه همواره یک نتیجه ثابت دارد. این نتیجه ثابت افزایش خشم و نفرت عمومی از رژیمی است که دستگاههای اطلاعاتی و تبلیغاتیش دست به چنین شگردهای سخیف و البته بی‌رحمانه‌یی برای سرکوب مردم بپاخاسته می‌زنند. از آنجایی که این‌گونه ترفندها، تاکتیکی متناظر برای مقابله با این درجه از شدت بحران انقلابی در جامعه نیست و نسبت به پیشروی قیام راه‌کاری عقب‌مانده محسوب می‌شود، از همین رو است که عمر این‌گونه شگردها بسیار کوتاه است و بلافاصله در مواجه با وضعیت انقلابی جامعه و هوشیاری جوانان آگاه و مبارز و هموطنان بپاخاسته به ضد خودشان تبدیل می‌شوند. از همین روست که می‌بینیم صنعت نمایش اعترافات تلویزیونی هنوز پخشش از سیمای آخوندی تمام نشده است به موجی از نفرت و انزجار از رژیم آخوندی و شگردهای سخیف تبلیغاتیش در سطح جامعه منجر می‌شود.
با این وجود نیاز رژیم آخوندی به استفاده از این شگردها در موقعیت انقلابی کنونی دارای نکاتی است که به جاست در این مرحله از قیام مورد توجه جوانان و عناصر دخیل در قیام قرار بگیرد. توجه به این مبانی قیام‌آفرینان را در شعله‌ور کردن آتش قیام در هر کوی و برزن توانمندتر می‌کند.

نیاز رژیم آخوندی به جنگ روانی و عملیات فریب از سر استیصال

جنگ هم مثل هر «فن» یا «حرفه» دیگری، در محتوای خود، یک «هنر» است! و مانند هر فن یا حرفه دیگر، دارای تعاریف، سازوکارها و روش‌های کاربرد و حساسیت‌های ویژه خود می‌باشد که باید آنها را آموخت و با انواع آنها آشنا شد تا بتوان با به‌کار بستن آنها، با دشمن یا رقیب، در تمامی عرصه‌ها از جمله عرصه جنگ روانی و عملیات فریب، پیکار کرد.
این امر هنگامی اهمیتش بیشتر احساس می‌گردد که به یاد آوریم در دورانی زندگی می‌کنیم که با خارج شدن انحصار انتشار اطلاعات از دست چند رسانه خاص، جهان با انفجار اطلاعات روبه‌رو شده است. حقیقتی که در عین مثبت بودن، حساسیت‌های ویژه خود را نیز دارد.
اینک اگر چه دیگر انحصار اطلاعات وجود ندارد اما در عوض امکان پخش اخبار دروغ و نیمه‌دروغ برای هر کسی فراهم است!
امروزه هر کسی با اندک دانشی می‌تواند با راه‌اندازی یک وب‌سایت یا یک حساب در یکی از شبکه‌های اجتماعی، به «پردازش» و انتشار اطلاعات اقدام کند، جدای از این‌که اخبار و اطلاعاتش چه اندازه درست باشد یا غلط!
به همین علت باید برای مقابله با جنگ روانی و عملیات فریب، به «زره» خاص خود مسلح شد. زره ضدفریب، ضددروغ و ضدتخریب روان!

تعریف «جنگ»

جنگ به مجموعه کارهای سازمان‌یافته‌‌یی گفته می‌شود که: برای برتری یافتن به حریف، با استفاده از «زور» و «سلاح» به‌منظور تسلط بر مکان معین و اشخاص ساکن در آن مکان، برخلاف میل خودشان انجام می‌گردد. این عمل اساساً با خونریزی و قتل و کشتار همراه است.

انواع جنگ 

جنگ اساساً یک پدیده «فیزیکی» برای قتل، بازداشت یا از کار انداختن حریف است. اما نوع دیگری از جنگ نیز وجود دارد که بدون جنگ‌افزار و برای «تسلط بر ذهن و روان» طرف مقابل انجام می‌گردد. در این جنگ، حریف و کارکردش، بدون خونریزی خنثی می‌شود.

تعریف جنگ روانی و انواع آن 

جنگ روانی اساساً بدون اسلحه و برای منفعل کردن یا به بیراهه کشاندن حریف، به‌کار می‌رود!
گرچه هدف در جنگ فیزیکی، تسلط بر جسم حریف است؛ اما هدف در جنگ روانی، تسلط بر ذهن حریف است.
جنگ روانی همیشه بخشی از جنگ فیزیکی است و برای آسان کردن جنگ فیزیکی به‌کار می‌رود.
در جنگ روانی، تلاش می‌گردد نیروی حریف نه فقط از نظر جسمی بلکه از نظر روحی و روانی خسته، فرسوده و در‌هم‌شکسته شود.

چند نمونه از جنگ روانی 
چنگیزخان برای تصرف شهرهایی که قلعه و باروهای مستحکم و نفوذناپذیری داشتند، پیش از استفاده از «قلعه‌کوب» و پرتاب گوی آتشین یا سنگ‌های بزرگ به سوی آنها، با منجنیق‌هایش «سر بریده» اسرا را به سوی شهر پرتاب می‌کرد! عملی که وحشت را تا اعماق جان مدافعان رسوخ می‌داد و تمایل به فرار را در آنها تقویت می‌کرد.
در جنگهای اسپانیا نیروهای کمکی هیتلر، با ویران کردن کامل شهر گرنیکا به جمهوری‌خواهان نشان دادند که آماده نابود کردن تمامی شهرهای مقاوم با تمامی ساکنانشان هستند. فاجعه بمباران گرنیکا بعداً سوژه تابلوی معروف پابلو پیکاسو با همین عنوان شد. نیروهای نازی بعد‌ها در جنگ جهانی دوم به‌وفور از این تاکتیک استفاده کردند و بسیاری شهرها را پیش از حمله از سکنه تهی و پشت جبهه حریفش را از وی سلب کردند!

تابلوی<span style=
 گرنیکا اثر پابلو پیکاسو در یادبود فاجعه بمباران گرنیکا
تابلوی گرنیکا اثر پابلو پیکاسو در یادبود فاجعه بمباران گرنیکا

جنگ روانی می‌تواند گاه با شکنجه سفید(بدون خونریزی) همراه شود:
در محاصره قرارگاه اشرف، علی خامنه‌ای ۶۷۷روز با بیش از ۳۰۰بلندگو و پخش ۲۴ساعته مارش و صداهای گوش‌خراش و هتاکی مستمر تلاش کرد روح و روان اشرفی‌ها را فرسوده کرده و اراده آنها را درهم‌بشکند که البته شکست سختی خورد.

جنگ روانی علیه اشرف با بیش از ۳۰۰بلندگو به مدت ۶۷۷روز – بلندگوهای شماره ۱۸۱تا ۲۴۰
جنگ روانی علیه اشرف با بیش از ۳۰۰بلندگو به مدت ۶۷۷روز – بلندگوهای شماره ۱۸۱ تا ۲۴۰

برای اطلاع بیشتر از تاکتیکهای جنگ روانی رژیم آخوندی علیه مجاهدین به پیوندهای زیر مراجعه کنید:
فصل دوازدهم از کتاب «خیانت به سوگند بقراط»‌ با عنوان: بیمارستان عراق جدید صف مقدم شکنجه روانی ساکنان اشرف

پیچیدگی جنگ روانی

با شناخته شدن ماهیت و هدف جنگهای روانی، پدافند آنها نیز کشف شد و فرماندهان توانستند نیروهای خود را در برابر این‌ قبیل جنگ‌ها آبدیده کنند. از همین‌جا بود که نوع دیگری از جنگ روانی به‌کار گرفته شد:
«جنگی برای تسلط بر ذهن حریف بدون آن که حریف متوجه شود»!
این، جنگی بسیار پیچیده و برای فریب و انحراف افکار حریف است.
در چنین جنگی، نیرو یا عنصر مهاجم، اراده خود را به حریف تحمیل می‌کند، بدون آن که حریف متوجه حمله و درک عنصر مهاجم شود!
در این جنگ قبل از هر چیز، هدف، تاثیر بر نظرات، احساسات، مواضع و رفتار طرف مقابل است.
این هدف، با استفاده برنامه‌ریزی شده از تبلیغات و «داده‌»هایی برآورده می گردد تا حریف را به مختصات مطلوب دشمنش بکشاند! یا حداقل، وی را از مختصات مطلوب خودش منحرف کرده یا دچار تردید و کندکردن پیشروی کند!‌

عملیات فریب 

در هر دو نوع جنگ(فیزیکی و روانی)، استفاده از عملیات فریب، یکی از تاکتیک‌های رایج می‌باشد.
در عملیات فریب، طرفین تلاش می‌کنند حریف خود را با «داده»‌های اشتباه یا جعلی دچار اشتباه کنند تا وی:
یا عملیاتش را از ترس رودررویی با نیرویی بزرگتر از خود متوقف کند.
یا با «داده»های غلط، وارد معابر ناشناخته یا معابر نامربوط شده، انرژی‌اش تلف شده و به بی‌راهه کشیده شود.
یا حتی به سردرگمی و تسلیم وادار گردد!
یکی از رایج‌ترین شیوه‌های این نوع جنگ، استفاده از رسانه‌های جمعی و سوژه‌هایی است که روی احساسات مردم، تاثیر مستقیم و جدی دارد.

جنگ روانی، عملیات فریب و ضرورت مقابله علمی با‌ آن

از آنجا که «جنگ» یک فن یا پیشه یا حرفه است در نتیجه مانند هر «فن» دیگری «دانش و روش»های خاص خود را دارد.
جنگ روانی و عملیات فریب نیز به‌عنوان اجزای «جنگ»، مشمول همین تعریف می‌شوند.
برخی مانند «سون تزو»، فرمانده چینی و هم‌دوره «کنفوسیوس» اندیشمند نامدار چینی، معتقدند «جنگ» یک «هنر» است. هنری که باید آن‌ را آموخت تا بتوان آن را درست به‌کار برد یا با آن درست مقابله کرد.
«سان تزو» در سده ششم پیش از میلاد مسیح می‌زیست. ظاهراً اولین کتابی که درباره «هنرجنگ» نوشته شده، به قلم او باشد. کتابی که هم اینک نیز در آکادمی‌های جنگ کشورهای مختلف تدریس می‌گردد.

یکی از نسخه‌های قدیمی کتاب «هنر جنگ» نوشته سون تزو نویسنده چینی در سده ششم پیش از میلاد
یکی از نسخه‌های قدیمی کتاب «هنر جنگ» نوشته سون تزونویسنده چینی در سده ششم پیش از میلاد

این نکته از آن‌رو یادآوری شد تا تأکیدی باشد بر ضرورت برخورد «علمی» با «جنگ» و «مبارزه» و «مبارزه اجتماعی» و مسایل مربوط به آن.

آموزشی از مسعود رجوی

علمی بودن مبارزه را مسعود رجوی نیز در سلسله آموزش‌های «استراتژی قیام و سرنگونی» در دیماه سال ۸۸ به‌روشنی توضیح داده است:
اولین آموزش ما در سازمان مجاهدین، مقاله‌یی بود تحت عنوان«مبارزه چیست»؟
پاسخ این بود که: مبارزه قبل از هر چیز یک علم است.
دانش تغییر سیاسی و اجتماعی است.
باید آن را با قانونمندی‌هایش آموخت وگرنه اظهارنظر کردن بی‌حساب و کتاب و موضع‌گیری دیمی یا عکس‌العملی راه به جایی نمی‌برد.
مانند علم طب که البته هر کس می‌تواند در مورد هر بیماری و عارضه‌‌‌یی اظهارنظر کند، می‌تواند دارو و درمانی تجویز کند، اما طبیب عمومی باید پس از دوره ابتدایی و متوسطه، ۷سال پزشکی بخواند، طبیب متخصص، بسته به نوع تخصص، چند سال هم اضافه نیاز دارد. بعد تازه نوبت تجربه‌اندوزی عملی است... هر چند که به‌عمد، ساده‌سازی و مقایسه می‌کنم اما می‌خواهم بگویم که مبارزه هم مثل علم پزشکی، نفرات حرفه‌یی و سازمانهای تخصصی خود را می‌خواهد.(کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - مسعود رجوی ص ۲۸۷)
برای دسترسی به دوره کامل «استراتژی قیام و سرنگونی، سلسله آموزش برای نسل جوان در داخل کشور – مسعود رجوی ۱۳۸۸» اینجا را کلیک کنید.
متن بالا از قسمت دهم این سلسله آموزشها نقل شده است.

نتیجه‌گیری و راه‌کار نهایی 

مسعود رجوی، برای ره گم نکردن در مسیر پرپیچ و خم مبارزه، می‌آموزد که در این راه؛
اولا باید علم مبارزه را آموخت.
ثانیا برای گم نشدن(هنگام مواجهه با تضادهای گوناگون) پیوسته بر تضاد اصلی پای‌ فشرد.
و از افتادن به ورطه تضادهای دیگر خودداری کرد.
تضاد اصلی در این دوران، تضاد بین تمامی مردم ایران از یک‌سو و رژیم ضدبشری ولایت فقیه با تمامی دار و دسته‌های درونی آن از سوی دیگر است.
این، همان اصل راهنمایی است که پای‌بندی به آن، مجاهدین خلق را در نزدیک به ۴۰سال مبارزه با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، از انحراف و درگیریهای ناخواسته مصون نگه‌داشته است.

لینک خبر
جنگ روانی 

جایگاه بین‌المللی مجاهدین (گفت‌وگو با دولت نوروزی) دولت نوروزی نماینده شورای ملی مقاومت ایران در انگلستان   سؤال:  مجاهدین کارزار...