![]() |
محمد محدثین مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران |
(گفتگو با محمد محدثین)
مقدمه: این هفته نماز جمعههای رژیم پر از ابراز وحشت گماشتههای خامنهای در شهرهای مختلف نسبت به مجاهدین، عملیات کبیر فروغ جاویدان و گردهمایی سالانه مقاومت در پاریس بود. در خبرها بود خرازی ـ وزیر خارجه پیشین رژیم ـ هم که به فرانسه رفته، از برگزاری این گردهمایی در پاریس و امکان فعالیتهای مجاهدین در فرانسه شکایت کرده بود.
بايد دید پیامدها و تأثیرات این حضور در داخل کشور چه بوده که اینچنین واکنشهای سران و مقامات رژیم را برانگیخته است. باید پرسید چرا سه هفته بعد از برگزاری یک گردهمایی چند ساعته ـ آن هم در فاصله هزاران کیلومتر آن سوتر از مرزهای ایران ـ چنین عکسالعملهایی را در درون رژیم بهدنبال دارد؟
سؤال: طی این مدت با سؤالات مختلفی از طرف هموطنانمان درباره این گردهمایی و موضوعات و مسائل دیگر مربوط به مقاومت و رویارویی این مقاومت با رژیم آخوندی مواجه بودیم. از تهران تا پاریس هزاران کیلومتر است. چه چیزی باعث شده است که رژیم نسبت به برگزاری یک گردهمایی چند ساعته، این همه عکسالعمل نشان بدهد؟ ضمن اینکه در همین روزها هم شاهد ادامه این واکنشها هستیم.
محمد محدثین: اجتماع بزرگ هموطنانمان و گردهمایی مقاومت در دهم تیرماه، برای رژیم آخوندی یک اجتماع در خارج کشور نیست. یک اجتماع در شش هزار کیلومتر در آن طرف دنیا نیست. در حقیقت برای رژیم آخوندی، این اجتماع در قلب تهران انجام شده است. چرا که پیامش برای تمامی مردم ایران به خوبی شنیده شده و شنیده میشود و رژیم بهشدت از آن وحشت دارد.
اگر بخواهیم خیلی خلاصه بگوییم، پیام این کهکشان از یک طرف به جامعه ایران و به جامعه جهانی و از طرفی به رژیم این است که این حکومت ضدبشری باید سرنگون بشود. این یک ضرورت تاریخی و سیاسی است. این را انبوه جوانانی که آنجا حضور داشتند، گواهی دادند. این همان حرفی است که مردم ایران بیش از سه دهه گفته و خواستهاند که این رژیم باید سرنگون شود. امروز در این حرف، جامعه جهانی هم به ما پیوسته است. مردم منطقه هم در ضرورت سرنگونی این رژیم به مقاومت ایران پیوستهاند.
علاوه بر این، نخست اینکه این رژیم قابل سرنگون شدن است. دوم اینکه این رژیم آن قدرتی را که تبلیغ میکند، ندارد. این رژیم را میتوان سرنگون کرد. سوم اینکه این رژیم یک آلترناتیو قدرتمند، مشروع و یک مقاومت سازمانیافته را در مقابل خود دارد که آماده سرنگونی و جایگزینی رژیم است. این سه کلامی بود که در سخنرانی رئیسجمهور برگزیده مقاومت به رساترین شکل و با زیباترین کلمات بیان شد. اینها نکاتی بود که مورد اتفاقنظر شرکت کنندگان، سخنرانان و مردمی بود که در این برنامه شرکت داشتند.
بنابراین رژیم به همین خاطر وحشت کرده است. این هم چیزی نیست که بتواند مخفی کند. رژیم بهاجبار این حرف را میگوید که اینها جمع شده بودند تا بگویند جمهوری اسلامی ایران باید سرنگون شود.
این پیام برای رژیم بسیار وحشتآور بود و هست. به همینخاطر است که در نماز جمعههایش هم باز دارند در اینباره حرف میزنند. خرازی وزیر پیشین رژیم، مشاور کنونی خامنهای و مسئول گروه راهبردی سیاست خارجی ـ جزیی از بیت شیطان بزرگ خامنهای و البته از اقوام نزدیک او ـ است. خامنهای همانطور که ظریف را قبل از کهکشان فرستاده بود و دست از پا درازتر برگشت و شد یک مسأله اختلاف بینشان، حالا خرازی را که سابقه هم دارد ـ و در پرونده 17ژوئن هم با دولت فرانسه زد و بند داشته، ـ فرستاده که شاید بتواند بهنوعی با پروندهسازی و غیره، آثار این کهکشان عظیم را خنثی کند.
واضح است که این رژیم ضدبشری و غیرقانونی و نامشروع، در شرایط کنونی نه میتواند و نه مقاومت ایران اجازه میدهد که سیاستها و کارکردهای قبلیاش را تکرار کند. در یک کلام 5، 6هزار کیلومتر دورتر از ایران، این اجتماع دارد در گوش خامنهای و روحانی و سرکردگان این رژیم، ترانه سرنگونی را میخواند. اینها در حقیقت عکسالعملهای وحشتزدهگی هستند. بعد از چند هفته، شاهد بیش از 1500مقاله و گزارشات متعدد در روزنامههای رژیم و تولید فیلم و سریالهای مختلف یکی پس از دیگری هستیم. همه اینها وحشت رژیم را از سرنگونی بهدست همین مقاومت و جوانان و سازمان مجاهدین نشان میدهند.
سؤال: طی این سالها شاهدیم که همواره حمله به مجاهدین از جانب باندهای متخاصم حاکمیت، نقطه وحدتشان در درون رژیم بوده است. هرگاه جدالهای رژیم بر سر موضوعات مختلف اوج گرفته است، شاهد بودیم که موقتاً در یک نقطه به وحدت رسیدهاند و آن جدالها افت کرده است. آن فروکش کردن هم همراه با حمله و هجوم به مجاهدین و مطرح کردن مجاهدین بوده است. اما مدتی است اینطور به نظر میرسد که مجاهدین در معادله درون رژیم، به نقطه افتراق باندها تبدیل شدهاند. یعنی هر حملهیی به مجاهدین ـ که قبلاً باعث وحدت رژیمیها میشد ـ الآن شاهدیم که این موضوع موجب تشدید تضادها و جدایی هر چه بیشتر آنها میشود. سؤال این است که چرا اینطوری شده و چرا مسأله به این شکل تغییر کرده است؟
محمد محدثین: واقعیت این است که وقتی رژیم ضعیف است، وقتی با سقوط و سرنگونی و با بحران مواجه است، در مقابل ضربات بیرونی، تضادها و شکافهایش تشدید میشود. از آنجایی که رژیم بسیار ضعیف شده، بحرانهای زیادی دارد و نیز در وحشت از سرنگونی بهدست مجاهدین و مقاومت ایران بهسر میبرد، الآن دیگر دشمنی با مجاهدین نقطه وحدتشان نیست. این به این معنی نیست که با مجاهدین دشمن نیستند؛ همهشان با مجاهدین دشمناند. چون همهشان علیه خلق قهرمان ایران و علیه مصالح مردم ایراناند. ولی چون در آستانه و در معرض سرنگونی و احساس خطر آن هستند و آیندهیی برایشان متصور نیست، در نتیجه در مقابله با مجاهدین، خودشان دچار تجزیه و تفرق و تشتت میشوند.
در مورد کهکشان و اجتماع بزرگ مقاومت در دهم تیر، اگر دقت کنید، رژیم انواع و اقسام حرفها را میزند؛ رژیمیها سر این موضوع با هم دعوا و تصفیه حساب میکنند. بعضیها میخواهند این تلقی را القا کنند که گویا این حرفها که بر سر کهکشان میزنند، تصفیه حسابهای باندی است. درست برعکس، وحشت از سرنگونی است که در نحوه مقابله با خطر سرنگونی، شکافهای اینها با هم بیشتر شده است. ضربهیی که مقاومت به اینها وارد نموده، اینها را دچار تشتت و تفرقه بیشتری کرده است.
این ویژگی خاص رژیم در این دوران بحرانی است. در این دوران بحرانی، آسیبپذیرتر است و شقه و شکافش بیشتر. این مسبوق به سابقه هم است؛ فقط هم از کهکشان شروع نشده است. در پایان اردیبهشت و در نمایش انتخابات ریاست جمهوری، خامنهای در به کرسی نشاندن سر دژخیم رئیسی بهعنوان رئیس جمهور، شکست خورد. این شکست، محصول کارزار دادخواهی بود. این کارزار و فعالیتهای مقاومت در داخل ایران، نقش بسیار مهم در شکست مهندسی خامنهای در انتخابات داشت و او نتوانست این دژخیم را بهعنوان رئیسجمهور به کرسی بنشاند. در همان زمان رئیسجمهور مقاومت در اطلاعیهیی اعلام کردند این شکست، شکست خامنهای و شکست تمامیت رژیم است، شکاف و شقه را در رأس رژیم تعمیق و تشدید میکند و تا سرنگونیاش ادامه پیدا خواهد کرد.
شقه و شکافی که بر اثر انتخابات درون رژیم بهوجود آمد، برخلاف همه نمایشهای قبلیِ آن، بعد از انتخابات فروکش نکرد. گویا که کارزار گرگهای گرسنه قدرت رژیم، بعد از انتخابات هم ادامه پیدا کرده و تضاد و تفرقه میانشان تشدید شده است.
کهکشان مقاومت در 10تیر، این شکاف را باز هم عمیقتر و شدیدتر کرد. شک نیست همانطور که خواهر مریم در بعد از نمایش انتخابات گفتند، با ضربات بیشتر مقاومت ـ مثل آنچه در دهم تیرماه وارد شد، مثل ادامه کارزار دادخواهی که بهشدت ادامه داشته و ادامه خواهد یافت ـ این شکاف و شقه تا سرنگونی رژیم باز هم بیشتر و بیشتر خواهد شد.
نکتة دیگر اینکه پیام حضور اشرفیان در کهکشان امسال، رعشه مرگ بر پیکر رژیم میاندازد. اشرفیان همانهایی بودند که این رژیم ضدبشری برای دوام حکومتش، میخواست با تمام قوا آنها را نابود کند. در رویارویی بین مقاومت ایران، مردم ایران و اشرفیان و اشرفنشانان با رژیم آخوندی، این رژیم بود که شکست خورد. شکست سختی هم خورد؛ به این سادگی هم از این شکست نمیتواند عبور کند. این شکست ـ که الآن داریم به سالگرد آن نزدیک میشویم ـ مقدمهیی بود بر شکستهایی دیگری که در یک سال گذشته، این رژیم متحمل شده است. سال پشت سر، شکستهای پیدرپی برای رژیم و پیروزیهای مقاومت بود. پیشاپیش آن هم، هجرت و انتقال پیروزمند مجاهدان اشرفی به خارج از عراق بود؛ عملیات بزرگی که طلیعه پروژه سرنگونی این رژیم و به گور سپردنش خواهد بود.
No comments:
Post a Comment